شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

نصوح کیست و توبه نصوح چیست؟

حکایات و داستانهای جالب

نصوح کیست و توبه نصوح چیست؟

نصوح مردی بود با هیئت و قیافه‌ی زنانه. 

او در حمام‌های زنان به کار مشغول بود 

و بخصوص دختر شاه را دلاکی می‌کرد

 و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. 

او سالیان متمادی بر این کار بود...


اینکه توبه نصوح چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند

 تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه

 تفسیر دانسته اند ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت باز مى گردد، 

با شاخ و برگها و شرائط مختلف توبه است.

از جمله اینکه: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد:

پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.

بعضى دیگر گفته اند: "توبه نصوح" آن است که واجد سه شرط باشد:

ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.

یا اینکه" توبه نصوح" آن است که گناه خود را همواره در 

قابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى! یا اینکه 

"توبه نصوح" آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، 

و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد و 

مانند اینها که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است و این توبه خالص و کامل است.

نصوح کیست؟

داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان 

نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد اما شرح داستان:  

                     

شرح این توبه‌ی نصوح از من شنو       

      بگرویدستی، ولیک از نو گرو

بود مردی پیش از این، نامش نصوح   

          بُد ز دلاکی زن او را فتوح

نصوح مردی بود با هیئت و قیافه‌ی زنانه. 

او در حمام‌های زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی می‌کرد

 و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی

 بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش می‌کرد و هم ارضای شهوت.

 گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت،

 او را به کام خود اندر می‌ساخت. روزی نصوح برای رهایی از این 

فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن.

 آن عارف که مردی روشن‌بین بود، بی‌آنکه خواسته‌ی او را بپرسد 

بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند،

 ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و 

گفت إن شاالله توبه نصیبت می‌شود.


دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب 
توبه‌ی نصوح بدین صورت فراهم شد:

روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان

 قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای

 گوشواره‌ی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید

 کسی خارج شود تا جامه و بقچه‌ی حاضران وارسی شود.

بقچه‌ها را روی زمین ولو کردند و جامه‌ها را بدقت گشتند 

اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند

 و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف بکلی 

خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش 

مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید 

و گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام 

ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.

نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. 

در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. 

اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد 

و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد

 که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولوله‌ای افتاد.

 زنان دستک‌زنان شادمانی خود را از یافته‌شدن مروارید اعلام کردند. 

و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید

 که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند

 نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت 

ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبه‌اش ثابت‌قدم ماند و فوراً 

از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود 

که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد 

که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، 

و دیگر هم نرفت.( مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2228 به بعد)

منبع:http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=194705

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی