چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۳:۱۰ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

آخرین سخنان آخرین دقایق

حکایات و داستانهای جالب

آخرین سخنان آخرین دقایق

وقتی که معاویه مرگش فرا رسیدخودش رامخاطب ساخته گفت : ای معاویه اکنون که پیرشده ودرگناه و ستمگری وهزاران آلودگی سقوطکرده ای به یادپروردگارت افتاده ای ؟ ...
ودر آخرین سخنرانیش چون به عواقب جنایات وکیفراعمالش واقف بودباافسردگی گفت : ...
ای کاش مانندمری ازقریش زندگی کرده بودم وهرگزچیزازامورمردم رابه عهده نگرفته بودم .
 
وهنگامی که مردن عبدالملک مروان فرارسید،مرد لباس شوئی رادرگوشه ای دیدکه برای شستن ،لباسهارازیرورومی کردگفت : به خداقسم آرزوداشتم که لباس شوئی کرده ازدست رنجم ارتزاق می کردم وهرگز کاری ازامورمردم رابه عهده نداشتم .
وقتی سخن وی به گوش ابوحازم رخشتو رسید گفت : سپاس خداوندراکه خلفاءراجوری قرارداده که وقت مرگ آرزوی شغل ما رامی کنندولی ماهرگزآرزوی کارآنهارانمی کنیم .
ونقل شده که وقتی عمربن عبدالعزیزهنگام مرگ ،حالش سخت شدبرای اوطبیب آوردند، طبیب پس از معاینه وی ،گفت :اومسموم شده وازمرگ گریزی ندارد .
عمرگفت :کسانی هم که مسمون نشده اند ازمرگ گریزی ندارند ودرپایان گفت :خدایاتومرا امرکردی کوتاهی کردم ونهی کردی نافرمانیت نمودم .
هارون الرشید وقت مردن درحالی که کفن خودرامرتب می کردبه آن نظرکرده گفت : مالم سودی برایم نداشته وحکومتم ازدستم رفت .
ومامون فرزندش که مانندپدرجنایات زیادی درتحصیل حکومت خویش کرده بودهنگام مرگ ناگهانی خودگفت :ای خدائی که هرگزملکش زائل نمی شود، رحم کن به کسی که حکومتش ازدست رفت .
معتصم عباسی وقت مردن گفت : اگرمی دانستم که عمرم تااین حدکوتاه است هرگزنمی کردم آنچه جنایت درتحصیل خلافت کردم .
مستنصرفرزندمتولک هنگام مردن دربسترش زیاد بی قراری می کردبه اوگفتند: نگرانی برای تونیست .
گفت : جزنگرانی برایم نیست چون دنیا و آخرت ازدستم رفت .
عمروعاص هنگام مردن درحالی که باحسرت به صندوقهای پولهایش که همه راازراه دین فروشی وخیانت به دست آورده بودنگاه می کردو گفت :چه کسی اینهارابرمی گیردکاش خوب می شدم ونمی مردم .
حجاج بن یوسف خونریز تاریخ زمان مردنش گفت : خدایا مرابیامرز که همه مردم اتفاق داردندکه تومرانمی آمرزی .
 
ویکی ازآنان هنگام مرگ گریه می کردگفتند:برای چه گریه می کنی .
گفت :برای دنیاگریه نمی کنم پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم ازماپیمان گرفت که توشه مان دردنیا مانند توشه یک سواردرمسافرت باشد .
و دیگری ازآنهاوقت مردن غش کردوچون به هوش آمدگفت : چقدرسفرم دوراست و توشه ام اندک می باشد .
 
یکی اززاهدن چون مرگ بسیاربراوسخت می نمودبه اوگفتند:گویا دنیا را زیاد دوست می داری ؟ جواب داد: خیر ورود بر نزد خداوند بسیارسخت است .
 
یکی ازآنان هنگام مرگ همسرش گریه می کردپرسید:چراگریه می کنی ؟گفت برای تو .
به خانمش گفت :توبرای خویش گریه کن که من برای امروزچهل سال گریه کردم .
وبالاخره به شخصی هنگام مرگ گفتند:ای بنده خدا چگونه صبح کردی ؟گفت :درحالی که ازدنیاکوچ می کنم وازبرادرانم جدامی گردم واعمال زشت خودراملاقات می کنم .

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی