درباره سايت
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۲)
- مهر ۱۳۹۸ (۲)
- شهریور ۱۳۹۸ (۴)
- مرداد ۱۳۹۸ (۵)
- تیر ۱۳۹۸ (۹)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۳)
- اسفند ۱۳۹۷ (۷)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳)
- آذر ۱۳۹۷ (۹)
- آبان ۱۳۹۷ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۷ (۸)
- شهریور ۱۳۹۷ (۲۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۹)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۶ (۲۲)
- بهمن ۱۳۹۶ (۳۹)
- دی ۱۳۹۶ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۶ (۳۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۳۴)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۶ (۴۲)
- مرداد ۱۳۹۶ (۵۰)
- تیر ۱۳۹۶ (۶۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۷۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۹۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۶۷)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۷)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۶)
- دی ۱۳۹۵ (۷۴)
- آذر ۱۳۹۵ (۹۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- مهر ۱۳۹۵ (۸۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۵۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۲۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۹۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۷۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۰۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- اسفند ۱۳۹۴ (۶۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۶۸)
- دی ۱۳۹۴ (۶۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۷۳)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- مهر ۱۳۹۴ (۲۸۵)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
خلاصه آمار
پربحث ترين ها
-
اللهم صل علی جعفربن محمد الصادق
نظرات: ۱۳ -
متن زیارت مخصوص امام صادق علیه السلام
نظرات: ۱۱ -
-
-
-
-
-
معرفی امامزاده سید کافی علیه السلام
نظرات: ۶ -
-
محبوب ترين ها
-
۸۵۶ -
۱۴۵۸ -
۲۵۸۱ -
۱۱۶۵ -
۷۷۹ -
۲۸۸۷ -
۵۸۱ -
۲۱۲۱ -
۱۹۲۲ -
۴۷۲۸
پيوندها
عبیدالله بن زیاد کیست؟
زیـاد بـن ابـیه، پیش از آن که معاویه وی را به خود منسوب کند و مـدعـی شـود کـه بـرادر پـدری اش مـی بـاشد، خود را از موالی می دانست، چرا که در فراش عبید رومی [1] زاده شده بود.زیـاد نـسـبـت بـه مـوالی دلسـوزی و از آنـهـا دفـاع مـی کـرد و در زایل ساختن بدبختی هایشان کوشا
بود؛ چنان که عمر بن خطاب را از اجـرای فـرمـانـش مـبـنـی بـر کـشـتـن مـوالی و عـجـمـان مـنـصـرف کرد. [2] .
شاید قوی ترین عامل انتساب ابن زیاد به جناح امیرالمؤمنین، علی علیه السلام، و فـعـالیـت در زیـر پـرچـم آن حـضـرت، هـمـیـن عامل روانی بود.
معاویه خباثت خود و نیز شناختی که از روحیات زیاد داشت، به این عامل روانی بسیار مؤثر در نوع انتساب فکری و سیاسی زیاد پی برد؛ و به آن ادعای ساختگی یعنی برادرخواندگی مبادرت ورزید.مـقصودش این بود که ارتباط او را با موالی قطع کند و به خودش یعنی یکی از خاندان های مشهور قریش منتسب گرداند. او با این کارـ بـا تـوجـه بـه شـناختی که از زیاد داشت ـ پیوستن وی به جبهه باطل خودش را تضمین کرد.
زیـاد نـیـز پـس از پـیـوسـتـن بـه جـنـاح باطل معاویه و خروج از جرگه ی موالی، سخت ترین حمله ها را علیه آنـهـا، که بیشترشان شیعه بودند صورت داد. شناخت پیشین وی از افراد، بزرگان و جایگاه هایشان نیز در این راستا مؤثر بود.
در نـامه احتجاج آمیز و همه جانبه ای که امام حسین علیه السلام برای معاویه فرستاد، علاوه بر مخالفت این برادرخواندگی با شریعت اسلامی، بـعد روانی مورد نظر معاویه از این کار را مورد اشاره قرار داد و فرمود:
آیا تو نبودی که زیاد بن سمیه، زاده شده در فراش عبید ثقیف، را بـرادر خـویـش خـوانـدی و پـنـداشـتـی کـه وی از پـدر تـوست؟؛ و حال آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «فرزند از آن شوهر است و زنـاکـار بـایـد سـنـگـسـار شـود». تـو از روی عـمـد سـنـت رسـول خـدا صلی الله علیه و آله را ترک گفتی و بی آن که از سوی خداوند هدایت یـافـته باشی، از هوای نفس خویش پیروی کردی. سپس او را بر دو عـراق چـیـره سـاخـتـی؛ و او دسـت و پـای مسلمانان را می برید و چـشـمـانـشـان را مـیـل مـی کـشـیـد و آنـان را بـر شـاخـه هـای نـخـل مـی آویـخت. گویی که نه تو از مسلمانان هستی و نه آنها از تواند...! [3] .
عـبـیـدالله زیاد در سایه افتخار به نسب سفیانی نشوونما یافت و بدان مباهات می کرد. [4]
این انتساب آتش کینه وی را نـسـبـت بـه شـیعیان و به ویژه اهل بیت علیهم السلام شعله ور ساخت. در نتیجه تاریخ از وی چنان پرونده ی سیاهی ثبت کرد که الی الابد سیاهی آن باقی خواهد ماند.
نـقـل شـده اسـت کـه عـبـیـدالله زیـاد در سـال بـیـسـتـم هـجـری [5] از مـرجانه مجوسی که به بـدکـاری مـشـهـور بـود زاده شـد. زیاد از آن زن جدا شد و شیرویه ی اسـواری [6] او را به زنی گرفت. زیاد عبیدالله را به مرجانه داد و او در خانه شیرویه (غیر مسلمان) نشوونما یافت. او لکـنـت زبـان داشـت و واژه هـای عـربی را نمی توانست درست ادا کـنـد. برای مثال به «حَروری» می گفت «هَروری» و شنوندگان را به خنده می انداخت. [7] .
زیاد، پدر عبیدالله، در سال 53 ه به هلاکت رسید و او نزد معاویه رفـت؛ کـه در سال 54 ه [8] وی را والیگری خراسان داد و در سـال 55 والی بـصـره سـاخـت. عـبـیدالله، اسلم بن زرعه کـلابـی را در خـراسـان بـه جـای خـویـش گـمـاشـت و بـه بـصـره بازگشت [9] ؛ و تا مرگ معاویه همچنان والی آن شهر بود.
بـا آن کـه کـیـنـه ی عـبـیـدالله بـن زیـاد نـسـبـت بـه اهـل بـیـت علیهم السلام بـرای واداشـتـن وی بـر ارتـکـاب جـنـایـت قتل امام حسین علیه السلام کافی بود، ولی بیم از خشم یزید و کینه ای که از او بـه دل داشـت و تـمـایل عبیدالله برای جلب رضایت و دوستی یـزیـد، عـزم وی را بر کشتن امام علیه السلام به منظور اظهار ارادت به او چند برابر می ساخت. [10] .
یـزید هنگام ترغیب عبیدالله در اجرای فرمان کشتن امام حسین علیه السلام، از همان سلاحی که پدرش علیه زیاد به کار گرفت استفاده و تهدید کـرد کـه چـنـانـچـه از اجرای آن سرباز زند،
نسب دروغین اموی را از دسـت داده در شـمار غلامان ثقیف درخواهد آمد! «خبر یافته ام که حسین رهسپار کوفه شده است. دوران تو در میان دوران ها و سرزمین تو از میان سرزمین ها به او مبتلا گشته است و از میان کارگزاران، تو در معرض آزمون قرار گرفته ای؛ و در این آزمون یا آزاد می گردی و یا آن که به جرگه ی بندگان می پیوندی.» عبیدالله نیز حسین علیه السلام را کـشـت و سـر مـبـارک او را هـمـراه زن و فـرزنـد و بار و بنه اش برای یزید فرستاد. [11] .
عبیدالله مردی بدنهاد، ستم پیشه و بیدادگر بود. هنگام ناتوانی، تـرسـو و هـنـگام توانایی ستمگر بود. حسن بصری گفته است:عـبـیـدالله نزد ما آمد و معاویه این جوان نابخرد را امارت بخشید. او خـونـریـزی بـسـیـار شـدیـدی بـه راه انـداخـت... عـبـیدالله ترسو بود. [12] .
حـسـن بصری او را جوانی عیاش و فاسق خوانده و درباره اش گفته است: بدتر از ابن زیاد ندیده ایم. [13] .
یـکـی از بـزرگـان عرب را نزد وی آوردند. عبیدالله او را به خود نـزدیک ساخت و با چوبدستی آن قدر به صورتش زد که بینی او شـکـسـت و گـونـه هـایـش شـکـافـت و گوشت گونه اش پخش شد وچوبدستی بر سر و روی او شکست. [14] .
او بر مردی که به آیه ی قرآن تمثل جست خشم گرفت و فرمان داد تا یکی از ستون های کاخ را بر روی او بنا کردند! [15] .
او زنـان را در مـجـلس خـویـش سر می برید و از قطعه قطعه کردن اعضای آنان لذت می برد. [16] .
او در حـالی زیـسـت کـه عـراقـیـان از وی نـاخـشـنـود بـودنـد [17] و اهـل حـجـاز او را خـوار مـی شمردند. [18] .
پس از مرگ یزید، گروهی از بصریان را فریفت که با وی بیعت کـنـنـد. سـپـس از بـیـم
درگـیری با مردم پنهان شد و آنگاه به شام گریخت... عبیدالله پرخور بود. روزانه بزغاله ای را برایش می آوردنـد و او مـی خـورد! یـک بـار ده غـاز و یـک زنـبیل انگور را خورد. سپس برگشت و ده غاز و زنبیلی انگور و یک بزغاله نر دیگر را خورد. [19] .
تـنـوخـی گـفـتـه اسـت: هـنـگـامـی کـه عـبـیـدالله زیـاد، پـس از قتل حسین علیه السلام، کاخ سفیدش را در بصره ساخت، روی در آن تصویر سـرهـای بـریـده را حـک کـرد و در راهروی آن صورت یک شیر و یک قـوچ و یـک سـگ را کـشـیـد و گفت: شیری عبوس، قوچی شاخ زن و سگی پارس کننده!
عـربـی کـه از آنـجا می گذشت با دیدن این منظره گفت: صاحب این کاخ جز یک شب ناتمام در آن نخواهد زیست.
چـون خـبـر بـه ابـن زیاد رسید. فرمان داد تا آن اعرابی را زدند و بـه زندان افکندند. هنوز شب را به صبح نبرده بود که پیک پسر زبـیـر بـرای گـرفـتن بیعت نزد قیس بن سکون و دیگر بزرگان بـصـره آمـد و مـردم را بـه فـرمـانـبـرداری از او فـراخواند؛ و آنان پـذیـرفتند همان شب برخی از مردم درباره حمله به ابن زیاد با هم به مشورت پرداختند. گروهی که کاری را از وی به دست داشتند او را هـشـدار دادند و او در همان شب از خانه اش گریخت و به قبیله اَزْد پناهنده شد پس از پناه دادن به او جنگ مشهور آنان و بنی تمیم به خـاطـر وی بـرپـا گـشـت. سـرانـجـام او را بـیـرون رانـده بـه شام فـرسـتـادنـد. به دنبال آن زندان شکسته شد و اعرابی بیرون آمد،ابـن زیـاد هـم بـه خـانـه بـاز نـگـشـت تـا آن کـه در جـنـگ خازر به قتل رسید. [20] .
هـنـگـامـی کـه ابـن زیـاد ـ پـس از فـاجـعه کربلا ـ دید که جز غضب خـداونـد و خـشـم مـردم عـلیـه خـودش چـیـزی فـرا چـنـگ نـیـاورده است، [21] کـوشـیـد تـا از مـسـؤولیـت قتل امام علیه السلام طفره برود. او ادعا می کرد و می گفت:
«دلیـل کشته شدن حسین به دست من این بود که یزید پیشنهاد کرد کـه یـا او را بـکـشـم و یـا خـودم کـشـتـه شـوم و مـن قتل او را برگزیدم!». [22] .
پس از رسیدن خبر مرگ یزید، عبیدالله که در آستان اسارت بود،گـریخت و از راه خشکی به شام رفت. در آنجا به مروان پیوست و همراهش جنگید. مروان پس از پیروزی، وی را به عراق بازگرداند.چـون به سرزمین عراق رسید، مختار، ابراهیم، پسر مالک اشتر، را به جنگ وی فرستاد. دو گروه در نزدیکی زاب با یکدیگر درگیر شدند و ابراهیم اشتر با نواختن یک ضربت جانانه بر عبیدالله او را دو نـیـم کـرد؛ و ایـن در روز عـاشـورای سال 67 ه بود. [23] .
سـر عـبـیـدالله را هـمـراه سـرهـای دیـگـر فـرمـانـدهـانـش نزد مختار فـرسـتـادند؛ و در حیاط کاخ انداختند. در این هنگام ماری باریک آمد و از هـمـه سـرهـا گـذشـت تـا آن کـه وارد دهان عبیدالله زیاد شد و از سـوراخ بـیـنی او بیرون آمد. بار دیگر از بینی او وارد و از دهانش خارج گشت و این کار را چندین بار تکرار کرد. این روایت را ترمذی در «جامع» خویش نقل کرده است. [24] .
[در نـقـلی اسـت کـه] سـرش را بـریـدنـد و سـپـس جنازه اش را آتش زدند. [25] .
ایـن طـاغـوت در هـنـگـام مـرگ، نـسـلی از خـود بـاقـی نـگـذاشـت. [26] .
چـرا کـه خـداوند متعال در قرآن کریم فسادکنندگان در زمین و قطع رحم کنندگان را نفرین کرده و فرموده است:
«فـَهـَلْ عـَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُواأرْحـَامـَکـُمْ - أوْلَئِکَ الَّذِیـنَ لَعـَنـَهـُمُ اللّهَُ فـَأصـَمَّهـُمْ وَ أعـْمـَی أبْصَارَهُمْ» [27] .
آیـا اگـر بـه حـکومت رسیدید، می خواهید در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندیتان را ببرید.
گـمـان نـمـی کـنـیـم که هیچ مسلمان دانا و آگاهی در این که یزید و عـبیدالله زیاد و امثال آنان از مصادیق بارز مفهوم مفسد فی الارض و قـطـع کـنـنـدگـان رحـم بـوده انـد، تـردیـد داشـتـه بـاشـد و حـال آن کـه ایـنـان دسته گل پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران و خاندانش را به بـدتـریـن شـکـل بـه شـهـادت رسـانـدنـد و حـرم رسـول خدا را به بدترین صورت و با روی باز در برابر چشم نـامحرمان و دشمنان از کربلا به شام بردند. آیا در نزد خداوند و مـؤمـنـان خـویـشـاوندی عزیزتر و شایسته تر به پیوند، از رحم رسـول خـدا صلی الله علیه و آله وجـود دارد؟ آیا فسادی بیشتر، بزرگ تر و زشتتر از آنچه یزید و عبیدالله و امثالشان مرتکب شدند وجود دارد؟
با این همه، ذهبی، در عین شدّت پارسایی و تقوای خود می گوید:«شیعیان جز به لعن او و دیگران خشنود نمی شوند؛ و ما به خاطر خـداونـد بـا آنـان دشـمـنی می ورزیم! از آنان بیزاری می جوییم،ولی لعـنـتـشـان نـمـی کـنـیـم و سـر و کـارشـان بـا خـداونـد اسـت!» [28] باید گفت:
«این خلق و خویی است که از اخزم می شناسم» [29] .
[2] بـرای تـفـصـیـل داسـتـان ر.ک. کـتـاب سـلیـم بـن قـیس، ص174ـ179.
[3] اختیار معرفة الرجال، ج 1، ص 252 ـ 259، شماره 99.
[4] بـرای مثال به اهل بصره گفته است: «... عثمان بن زیاد بن ابـی سفیان را جانشین خود میان شما قرار دادم» (تاریخ طبری، ج3، ص 281).
[5] ر.ک. تاریخ طبری، ج 3، ص 246.
[6] اسـوار: یکی از اقوام ایرانی ساکن بصره که از روزگاران قـدیم در آن سکونت گزیده بودند... و به سوارکار جنگجوی شان اِسـوار یـا اَسـوار (ج: اسـاوره) گـفـتـه مـی شـود... (ر. ک. لسان العرب، 4: 388).
[7] ر.ک. سـیـر اعـلام النبلاء، ج 3، ص 545؛ العقد الفرید، ج2، ص 477؛ الملحمة الحسینیه، ج 3، ص 140.
[8] ر.ک. تاریخ طبری، ج 3، ص 242 و 246.
[9] همان.
[10] شـایـد کـیـنـه یـزیـد نـسبت به عبیدالله (چنان که در تذکرة الخواص، ص 218 آمده است) و یا خشم او نسبت به وی (آن طور که در تاریخ طبری، ج 3، ص 280 آمده است) نتیجه کینه یزید نسبت بـه زیـاد، پـدر عبیدالله، بود. زیرا که زیاد، یزید را به خاطر فـسـق و فـجـورش شـایـسـتـه خـلافـت نـمی دانست. او، معاویه را از گرفتن بیعت برای یزید منع می کرد و نسبت به پیامدهای این کار هشدار می داد.
[11] عقد الفرید، ج 4، ص 382.
[12] ر.ک. سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 549.
[13] انساب الاشراف، ج 5، ص 83.
[14] مروج الذهب، ج 2، ص 44؛ شاید این شخص بزرگوار هانی بن عروه بوده است.
[15] المحاسن و المساوی ء، ج 2، ص 165.
[16] بلاغات النساء، ص 134؛ انساب الاشراف، ج 5، ص 289.
[17] الامامة و السیاسه، ج 2، ص 16.
[18] الأغانی، ج 18، ص 272.
[19] انساب الاشراف، ج 5، ص 86.
[20] ر.ک. الفرج بعد الشدة، ج 2، ص 101.
[21] ابـن زیـاد در بـیـمـاری عـبـدالله مـغـفـل صـحابی به دیدارش رفت و گفت: آیا وصیتی داری؟ گفت:بـر مـن نماز مخوان و بر گور من میا. (سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص549). مـادرش، مـرجـانـه، بـه او گـفـت: ای پـلیـد، فـرزنـد رسـول خـدا صلی الله علیه و آله را کـشـتـی، هـرگـز روی بـهـشـت را نـبـیـنـی!(الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 8).برادرش عثمان، در حالی که او می شنید گفت: دوست داشتم که بر بـیـنـی هـمـه فـرزنـدان زیاد تا روز قیامت حلقه ای می بود و حسین کـشـتـه نـمـی شـد. (تـاریـخ طـبـری، ج 3، ص 342؛الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 582).
[22] الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 612.
[23] ر.ک. المعارف، ص 347؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 549.
[24] الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 8؛ ترمذی در باب «المناقب» سنن خویش آن را نقل کرده است (ج 5، ص 660، شماره 2780) و گـفـته است: حسن و صحیح است. همان طور که ذهبی در سیر اعلام النبلاء (ج 3، ص 549) آن را نقل کرده و صحیح دانسته است.
[25] الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 8.
[26] ر.ک. المعارف، ص 347.
[27] محمد صلی الله علیه و آله (47)، آیه 22 و 23.
[28] سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 549.
[29] مصرع یک بیت قدیمی است که ضرب المثل شده و اصل داستان مشهور است.
طبقه بندی موضوعی
- بانک احادیث موضوعی (۲۷۰)
- حکایات و داستانهای جالب (۴۱۰)
- نگاهی به زندگینامه ائمه اطهار (۲۲)
- آموزه های دینی و مذهبی (۱۲۴۲)
- معرفی و زندگی نامه بزرگان (۱۴۵)
- موضوعات اجتماعی (۷۷)
- اعمال ماهها و روزهای قمری (۱۸)
- سیره و اشعار (۹۴)
- نصایح و معجزات (۱۰۶)
- مناظرات (۵۱)
- مناسبتهای اسلامی (۳۲)
- اجتماعات دینی و مذهبی (۱۹۱)
- اطلاعیه ها (۷۷)
- بانک پیامک ها (۱۵۰)
- گوناگون (۹۴)
- شهدا و دفاع مقدس (۹۵)
- تصاویر و مراسم محله صادقیون (۸۹)
- شعر و دلنوشته های مذهبی (۱۱۹)
- امامزاده سیدجلال الدین اشرف (۱۴۵)
- امامزاده سید کافی علیه السلام (۱۸)
آخرين مطالب
-
اطلاعیه
شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ -
خدمت رسانی موکب امام علی علیه السلام منطقه نوق رفسنجان
جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ -
گزارش تصویری از تجمع عزاداران اربعین حسینی درامامزاده سیدجلال الدین
دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸ -
راهپیمایی جاماندگان اربعین از روستاهای مجاور به سمت امامزاده سیدجلال الدین اشرف
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸ -
مراسم زیارت عاشورا دردهه اول محرم منزل جانبازحاج علی طاهری
دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ -
همایش شیرخوارگان حسینی در امامزاده سیدجلال الدین اشرف برگزارشد
شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ -
سومین یادواره شهیدان اکبری برنا و رنجبرمحمدی برگزارشد
دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ -
عیوب ساختاری
جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸ -
مراسم جشن عیدسعید غدیر در امامزاده سید جلال الدین اشرف برگرارشد
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ -
یادواره شهدای غواص وگرامیداشت شهیدان بهامین علیرضایی جعفرآبادنوق برگزارشد
يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸
پربازديدها
-
۱۸۵۷۴ -
۱۲۷۱۷۰ -
۶۵۳۴ -
۵۵۹۰ -
۴۳۷۴ -
۴۳۴۵ -
۴۷۲۸ -
۳۴۷۴ -
۳۶۴۷ -
۳۳۷۵
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است