جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۵۰ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

14داستان زیبا و کوتاه عبرت آموز از نماز اول وقت

حکایات و داستانهای جالب

14داستان زیبا و کوتاه عبرت آموز از نماز اول وقت

  1-  امام خمینى (ره ) و نماز اول وقت

یکى از پزشکان شهر مقدس قم نقل مى کرد که وقتى خبر دادند امام خمینى (قدّس سرّه ) دچار ناراحتى قلبى شده اند، خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم . فشار ایشان ، شماره پنج را نشان مى داد که از نظر طبى ، بسیار خطرناک بود. کارهاى اولیه را انجام دادم و پس از دو ساعت که قدرى وضع بهتر شده بود، ولى قاعدتاً امام نمى توانستند و نمى بایستى حرکت کنند، اما دیدم امام آماده حرکت شدند.عرض کردم : آقاجان ! چرا برخاستید؟ فرمودند:«نماز!» عرض کردم : آقا! شما در فقه مجتهدید و من در طب ، حرکت شما به فتواى طبّى من حرام است و باید خوابیده نماز بخوانید. ایشان با دقت به نظر من عمل کردند و خوابیده نماز خود را خواندند.

 داستان دوستان ، ج 5، ص 166.

      butterfly

          2- اقامه نماز در روز عاشورا

در بحارالانوار روایت شده است که «روز عاشور» هنگام زوال ، «ابوثمامه صائدى » خدمت سیدالشهدا ( علیه السّلام ) عرض کرد: «اى مولاى من ! ما همه کشته خواهیم شد و وقت نماز ظهر داخل شده ، پس نماز را بخوان ؛ یعنى با جماعت و گمان مى کنم این آخرین نماز ما باشد، امید است خداى را ملاقات کنیم با اداى فریضه اى از فرایض او در چنین موقف بزرگى » .امام ( علیه السّلام ) سر به آسمان بلند کرد و فرمود: «یاد نماز کردى ، خداوند تو را از نمازگزاران قراردهد، آرى ، اینک وقت نماز است (و فرمود:) اذان بگو خدا تو را رحمت کند». و چون از اذان فارغ شد، امام ( علیه السّلام ) فرمود: «اى پسر سعد! آیا شرایع اسلام را فراموش کرده اى ؟ آیا دست از جنگ برنمى دارى تا نماز گذاریم و سپس مشغول جنگ شویم ؟».

پس آن حضرت با اصحاب خود، نماز خوف بجا آوردند در حالى که «زهیربن قین و سعید بن عبدالله » در مقابل آن حضرت ایستادند و از هر طرف تیر یا نیزه اى که به آن حضرت مى رسید، خود را سپر قرار دادند تا اینکه بدن سعید غیر از زخمهاى نیزه و شمشیر، سیزده تیر اصابت کرد و بر زمین افتاد و از دنیا رفت .

 بحارالانوار، ج 10. داستانهاى پراکنده از آثار شهید دستغیب ، ج 3، ص ‍ 20 و 21.

butterfly

3- کارگران و نماز اول وقت

        در گذشته ، عمّال روسیه تزارى ، مسیحى مذهب بودند، یکى از مهندسین مسلمان که با آنان کار مى کرد هنگام ظهر، کار را براى اداى فریضه نماز تعطیل مى کرد. سرپرست روسى از این کار خوشش نمى آمد و بالا خره کارگران مسلمان را تهدید کرد که بابت مدتى که کار را تعطیل مى کنند، مقدارى از حقوقشان را کسر کند، کارگران ، دو گروه شدند؛ گروهى اصرار داشتند که نماز خود را به موقع بخوانند و اما گروه دیگر، با مهندس روسى همصدا و همراه شده و انجام نماز را به آخر وقت موکول کردند. مهندس نیز آخر هفته ، وقتى حقوق را پرداخت کرد، به گروه اوّل که نماز خود را به موقع خوانده بودند، حقوق کامل و به گروه دوم که به توصیه او عمل کرده بودند حقوق کمترى داد! کارگران اعتراض کردند و گفتند چرا به آنان که به گفته ات توجه نکردند حقوق کامل داده و به ما که به حرف تو عمل کرده ایم ، کمتر پرداختى ؟! مهندس مسیحى روسى گفت ! براى اینکه گروه اوّل که کسر حقوق را بر تخلف از انجام وظایف دینى ترجیح دادند، معلوم مى شود که افرادى مؤ من و در عقیده خود پابرجا هستند، پس در سایر اعمالشان نیز درستکار بوده و از مقدار کار نمى دزدند و کارشان را با صداقت انجام مى دهند، اما شما که پول را بر مسؤ ولیتها و تکالیف مذهبى ترجیح دادید، معلوم مى شود که چندان پایبند به اصول حرام و حلال نیستید و لذا در کارى که انجام مى دهید، طبعاً رعایت اخلاص را نمى کنید و از این رو مستحق حقوق کمترى هستید؛ زیرا شما که در نماز این تکلیف بزرگ الهى ، خیانت مى کنید، در کار من به طریق اولى کم کارى مى کنید.

 نقش عبادت در سازندگى ، شیرازى ، ص 40 و 41.

butterfly

      4-اهتمام امام على (ع ) به نماز اوّل وقت در نبرد صفین

هنگامى که امام على ( علیه السّلام ) در «جنگ صفین » سرگرم نبرد بود. در میان هر دو صفِ کارزار، مواظب آفتاب بود (تا ببیند هنگام نماز فرارسیده یا نه ؟).«ابن عباس » به ایشان عرض کرد: یا امیرالمؤ منین ! در این هنگام که مشغول جنگ هستیم این چه کارى است که انجام مى دهى ؟ حضرت فرمودند: «منتظر زوال هستم تا نماز بخوانم ؟».ابن عباس عرض کرد: یا امیرالمؤ منین ! آیا در این هنگام که سرگرم جنگ هستیم ، وقت نماز است ؟امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) فرمودند: «ما براى چه با اینان جنگ مى کنیم ؟ ما فقط به خاطر نماز با آنان مى جنگیم » .ولى در همین جنگ ، جوانى به خاطر اطاعت کورکورانه از معاویه ، در ضمن جنگ ، به لعن و دشنام على (ع ) پرداخت ! به او گفتند: از خدا بترس ، خداوند روز قیامت ، درباره امروز تو سؤ ال مى کند.آن جوان گفت : من به این جهت با شما جنگ مى کنم که على بن ابى طالب زمامدار شما، نماز نمى خواند!!آرى ، آن على ( علیه السّلام) که به خاطر نماز مى جنگد و بالا خره در محراب عبادت در حال سجده به شهادت مى رسد، نماز نمى خوانده ! ولى معاویه نماز خوان بوده است !

 مردان پاک ، محمد جواد مغنیه ، ص 110 و 111.

butterfly

       5-توجه به نماز اول وقت

ماءمون خلیفه ستمکار عباسى ، با نقشه اى از پیش ساخته ، مناظره و مباحثه اى دینى تدارک دید تا دانشمندان ورزیده در بحث و جدل و سران مذاهب و ادیان مختلف را در مجلسى با هشتمین امام على بن موسى ( علیهما السّلام ) رو در رو قرار دهد. و بدین ترتیب شاید بر عظمت علمى و معنوى امام ( علیه السّلام ) شکستى وارد آورد، امام ( علیه السّلام ) به تنهایى به پاسخ آنان پرداخت و با بیانى رسا و منطقى گویا، هریک را به عجز و تسلیم و پذیرش استدلال خویش ‍ واداشت ، چنانکه حق را بازشناختند و بر عظمت علمى امام اعتراف کردند.

در چنین مجلس با اهمیتى ، امام ( علیه السّلام ) در میان بحث ، به ماءمون رو کرد و فرمود: «الصلوةُ قَدْ حَضَرَتْ؛ یعنى وقت نماز فرا رسیده ».«عمران » یکى از دانشمندان که با امام به بحث مشغول بود عرض کرد، سرور من ! پاسخ را ناتمام مگذار که دلم نرم شده و آماده پذیرش هستم ... امام ( علیه السّلام ) فرمود: «نماز مى خوانیم و برمى گردیم ...»، سپس امام ( علیه السّلام ) برخاست و دیگران نیز برخاستند.

بحار، ج 10، ص 313، به نقل از کتاب نماز، از هیاءت تحریریه مؤ سسه در راه حق

butterfly

     6-سفارش امام (ع) به نماز اول وقت صبح ومغرب

        مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کرده اند که گفت : مدتها در طلب حضرت مهدى ( علیه السّلام ) بودم و در این راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج کردم ولى به هدف خود نرسیدم تا اینکه به خدمت «محمد بن عثمان »، (دومین نایب خاص امام زمان در عصر غیبت صغرا که به سال 305 هجرى از دنیا رفت ) رسیدم . مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او خواهش کردم که مرا به خدمت امام زمان ( علیه السّلام ) ببرد، اما او پاسخ منفى داد، ولى من بسیار تضرّع کردم تا اینکه سرانجام به من لطف کرد و فرمود: فردا اوّل وقت بیا، وقتى فرداى آن روز، اوّل وقت به خدمت او رفتم ، دیدم همراه جوانى خوش سیما و خوشبو مى آید، به من اشاره کرد که این است آن کس که در طلبش هستى . به خدمت امام زمان ( علیه السّلام ) رفتم و آنچه سؤ ال مطرح کردم ، پاسخ مرا فرمود، تا اینکه به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر او را ندیدم .در این ملاقات ، دو بار به من فرمود: «از رحمت خدا دور است کسى که نماز صبح را تاءخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشوند و نماز مغرب را تاءخیر بیندازد تا ستاره ها دیده شوند».

داستانهاى صاحبدلان ،ج 1،ص 131 و 132،به نقل از حق الیقین ،ص 302.

butterfly

      7- تعطیل شدن حوزه درس هنگام نماز

امام صادق ( علیه السّلام ) به یکى از شاگردان خویش به نام «مفضل بن عمر»، توحید تدریس مى کردند. مدت این درس ، در هفته چهار روز و ساعت درس از صبح تا نیم روز بود. امام ( علیه السّلام ) هر روز چون وقت نماز فرامى رسید، درس را قطع مى کردند و براى نماز برمى خاستند.

بحارالانوار، ج 3، ص 86.

butterfly

        8-پافشارى در اقامه نماز و پاداش نیکوى آن

«آقا سید محسن » را در دمشق مدرسه اى است که محصلین شیعه در آنجا زیر نظر آن جناب ، تحصیل مى کنند، از جمله شاگردان مدرسه ، صاحب همین حکایت است و آن این است که «حاج سید احمد مصطفوى » از تجار قم ، پسر مرحوم «حاج سید على » ، از خود آقا سید محسن نقل کرده که یکى از تربیت یافتگان مدرسه ما براى تحصیل علم طب به آمریکا مسافرت نموده بود. از آنجا کاغذى براى من نوشته بود که چند روز قبل شاگردان مدرسه ما را امتحان مى کردند و من نیز رفتم تا امتحان بدهم ، مدتى نشستم تا نوبت به من برسد، اما نوبت من نرسید تا اینکه دیر وقت شد، دیدم اگر بنشینم ، نمازم قضا مى شود لذا برخاستم تا بروم نماز بخوانم اما حاضرین در مجلس گفتند به کجا مى روى ؟ اکنون نوبت تو مى رسد.

گفتم من یک تکلیف دینى دارم که وقتش مى گذرد. گفتند: امتحان هم وقتش مى گذرد و تنها همین یک جلسه براى امتحان برگزار شده و دیگر جلسه اى تشکیل نخواهد شد و بدانکه براى خاطر تو نیز جلسه ویژه اى تشکیل نمى دهند، آنگاه مجبور مى شوى تا امتحان دوره دیگر، معطل بمانى . گفتم هر چه بادا باد، من از تکلیف دینى خود صرف نظر نمى کنم .

از قضا هیاءت ممتحنه متوجه شده بودند که من به قدر اداى وظیفه دینى غیبت اختیار کرده ام لذا انصاف داده اظهار کرده بودند که این شخص در وظیفه خود جدى است ، پس روا نیست که او را معطل بگذاریم ، براى قدردانى از آنکه عمل به وظیفه نموده ، باید جلسه اى ویژه براى امتحان او تشکیل بدهیم ، این بود که جلسه دیگرى براى امتحان من ترتیب دادند و من حاضر شده و امتحان دادم .

 الکلام یجرالکلام ، ج 2، ص 35 و 36.

butterfly

      9-خاطره سفر به مشهد مقدس

این خاطره را هرگز فراموش نمى کنم که سالها پیش ، روزى با پدر، و مادر و خانواده ام به مشهد رفتیم ، در بازگشت از مشهد دیر وقت بود که به یکى از شهرهاى مازندران رسیدیم . مسجدها بسته بود و در مهمانخانه آن شهر نیز فقط یک اطاق وجود داشت پدرم (که خدا رحمتش کند) بسیار مقید به نماز بود، وقت نماز که مى شد، یک تلاطم درونى پیدا مى کرد، دیدم او شام نمى خورد و مى خواهد ابتدا نماز بخواند، لذا به دنبال مسجد رفتم اما درب مسجد بسته بود و آب هم در دسترس نبود، مجبور شدیم از آبى که براى آشامیدن به همراه داشتیم ، استفاده کنیم ، وضو گرفتیم و در پیاده رو مشغول خواندن نماز شدیم . تنها یک پیرمرد و یک پیرزن نیز با ما نماز خواندند؛ یعنى از چهل نفر مسافرى که با ما بودند تنها شش نفر نماز خواندند، سپس به راه خود ادامه دادیم . آرى ، اینان از کجا مى آمدند؟ از مشهد مقدس از زیارت امامى که وقتى در «سرخس » زندانى بود، روزى هزار رکعت نماز مى خواند. پس آیا سزاوار نیست ما نیز حداقل در اهمیت دادن به نمازهاى پنجگانه - چه در سفر و چه در حضر - پیرو آن حضرت باشیم ؟

جهاد با نفس ، ج 3، ص 25 (با اندکى تصرف )

butterfly

   10- ردّشمس و اهمیّت نماز اول وقت

«امّ سلمه » همسر پیامبر ( صلّى اللّه علیه و آله ) «اَسماء بنت عُمَیس ، جابربن عبداللّه انصارى ، ابوسعید خدرى ، ابوذر غفارى و عبدالله بن عباس » و جماعت بسیارى از صحابه رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله ) گفته اند که روزى رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله )، امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) را به دنبال کار مهمّى فرستاد، در آن روز، رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله ) نماز عصر را خواند، وقتى امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) برگشت و قضایاى کار مزبور را براى پیامبر ( صلّى اللّه علیه و آله ) شرح مى داد، در همان حال ، حضرت رسول اکرم ( صلّى اللّه علیه و آله ) را وحى فراگرفت (تَغْشاه الوحى ). رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله ) بر امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) تکیه زد و سر به زانوى او نهاد، مدّت وحى طولانى شد و آفتاب به غروب نزدیک شد. على ( علیه السّلام ) نماز عصر را به ایما و اشاره و نشسته خواند و آفتاب کاملاً غروب کرد. وقتى رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله ) از حالت وحى بیرون آمد، على ( علیه السّلام ) را متغیّر و ناراحت دید، فرمود: یا على ! تو را چه شده ؟ عرض کرد: خیر است یا رسول الله ! نماز عصر را نخوانده بودم که بر شما وحى نازل شد و سر مبارک شما در آغوش من بود لذا نخواستم سر مبارک شما را بر زمین بگذارم بدین جهت به اشارت نماز کردم به خاطر همین جهت ، دلم خوش نیست .

رسول خدا ( صلّى اللّه علیه و آله ) فرمود:«دلتنگ نباش که من دعا مى کنم تا خداى تعالى آفتاب را براى نماز تو برگرداند و تو نماز را در وقت و با تمام شرایط و ارکان آن بجا آورى ». آنگاه پیامبر ( صلّى اللّه علیه و آله ) دست به دعا برداشت و عرض کرد:«خدایا! تو مى دانى که على ( علیه السّلام ) در طاعت تو و رسول تو بود خدایا! آفتاب را برگردان تا نمازش را بخواند». راویان خبر گفته اند به حق آن خدایى که محمد ( صلّى اللّه علیه و آله ) را مبعوث به رسالت نمود، ما آفتاب را دیدیم که بر در و دیوار تابیده بود و امیرالمؤمنین ( علیه السّلام ) نماز عصر را به وقتش خواند و چون سلام نمازش را داد، آفتاب یکباره فرو نشست .

 نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ، ص 46 و 47. تفسیر ابوالفتوح رازى ، ج 4، ص 167. من لایحضره الفقیه ، ج 1 (پاورقى )، ص 203.

butterfly

         11-اهتمام حضرت امام خمینى (ره ) به نماز در اول وقت

روز اوّلى که شاه فرار کرد، حضرت امام خمینى ( قدّس سرّه ) در «نوفل لوشاتوى فرانسه » بودند. آن روز حدود سیصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل حضرت امام ( قدّس سرّه ) جمع شده بودند، تختى گذاشتند و حضرت امام ( قدّس سرّه ) روى آن ایستادند. تمام دوربینها روشن بود و کار مى کرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سؤ ال بکنند.

هنوز بیشتر از سه سؤ ال نشده بود که صداى دلنواز اذان ظهر شنیده شد، بلافاصله امام ( قدّس سرّه ) محل را ترک کردند و فرمودند وقت فضیلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرین متعجب شدند. کسى از امام ( قدّس سرّه ) خواهش نمود که شما چند دقیقه اى صبر کنید تا حداقل چند سؤ ال دیگر بشود.امام فرمودند: به هیچ وجه نمى شود و رفتند.

سیماى فرزانگان ، رضا مختارىپ ، ص 159.

butterfly

       12- آیت اللّه بهشتى و نماز اول وقت

شبیه همین جریان را در شرح حال شهید مظلوم حضرت آیت اللّه بهشتى نقل نموده اند که آن شهید، با خبرنگاران خارجى مصاحبه مى کرد، ناگهان صداى اذان به گوشش رسید، از جایگاه خویش برخاست . خبرنگاران پرسیدند: کجا مى روید؟ آقاى بهشتى فرمودند: به طرف نماز مى روم .

حبیب و محبوب ، مؤ سسه فرهنگى قدر ولایت ، ص 47.

butterfly

      13 -شهید رجایى و نماز اوّل وقت

یکى از دوستان «شهید رجایى » نقل کرده است که : روزى نزدیک ظهر در خدمت شهید رجایى بودم ، صداى اذان شنیده شد، در حالى که ایشان به منظور آماده شدن براى اقامه نماز از جا حرکت کرد، یکى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت : غذا آماده است ، سرد مى شود، اگر اجازه مى فرمایید بیاورم .

شهید رجایى فرمودند: خیر، بعد از نماز.

وقتى خدمتگزار از اتاق خارج شد، شهید رجایى با چهره اى متبسم و دلى آرام خطاب به من فرمودند: عهد کرده ام هیچ وقت قبل از نماز، ناهار نخورم ، اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم ، یک روز روزه بگیرم ، «به کار بگویید وقت نماز است ، به نماز نگویید کار دارم » .

 حبیب و محبوب ، مؤ سسه فرهنگى قدر ولایت ، ص

نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ، ص 113 و 114. تفسیر ابوالفتوح رازى ، ج 8، ص 123

butterfly

14- صرف نظر کردن از بلیط هواپیما به خاطر نماز

یکى از آقایان مى گفت : پسر عمویى دارم که براى تجارت ، بین ایران و اروپا رفت و آمد مى کند. روزى در یکى از فرودگاهها به ساعت خود نگاه مى کند و مى بیند که اگر سوار هواپیما شود، در بین راه نمازش قضا مى شود؛ زیرا آفتاب غروب خواهد کرد و از طرفى ، چیزى به پرواز هواپیما باقى نمانده است لذا تصمیم مى گیرد هر طور شده نمازش را بخواند. در این هنگام تمام مسافرین ، سوار هواپیما شده و هواپیما آماده پرواز مى گردد اما چون یک مسافر کم داشته مدیر پرواز کمى انتظار مى کشد تا اینکه پسر عمویم را در سالن فرودگاه در حال نماز مى یابند. به او گفته مى شود که مسافرین هواپیما معطل تو هستند، فوراً سوار شوید، ولى پسر عمویم مى گوید: هنوز نماز عصرم باقى است . و اگر آن را نخوانده و سوار هواپیما شوم حتماً قضا خواهد شد. مدیر پرواز مى گوید: ما نمى توانیم از ساعت پرواز تاءخیر کنیم و این برخلاف مقرّرات است و اگر شما سوار نشوید و هواپیما حرکت کند، پول بلیط خود را از دست داده اید، پسرعمویم توجهى نکرده و به ادامه نماز مى پردازد، ولى وقتى از نماز فارغ مى شود، مدیر پرواز به او مى گوید ما مقررات پرواز را به خاطر ایمان شما شکستیم و منتظر شدیم تا نمازت را تمام کنى ؛ زیرا کسى که به خاطر نماز از پول بلیط خود مى گذرد، شایسته احترام و انتظار است .

 نقش عبادت در سازندگى انسان ، امین شیرازى ، ص 41 و 42.

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی