جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۱۲ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

حبیب نجار( مومن آل یس ) ، حزقیل ( مومن آل فرعون ) ، علی بن ابیطالب ( مومن آل محمد « ص »

حکایات و داستانهای جالب معرفی و زندگی نامه بزرگان

حبیب  نجّار ، شخصیتى مسیحى که در منابع اسلامى به مؤمن آل‌یس ملقب است.

نسب او را، به اختلاف، حبیب‌بن اَبریا، حبیب‌بن مرى و حبیب‌بن اسرائیل ضبط کرده‌اند شغلهاى گوناگونى چون ریسمان‌بافى و کفاشى براى او ذکر شده گرچه حرفه وى در بیشتر منابع نجّارى و لقبش نجّار است و گفته‌اند چون پیش از ایمان آوردن بت‌تراش بوده است او را با این لقب خوانده‌اند درباره زندگى زاهدانه و رفتارهاى عابدانه وى مطالب اندکى در منابع آمده است

نام حبیب نجّار صریحاً در قرآن نیامده، اما در منابع اسلامى، ضمن نقل ماجراى «اصحاب‌القریة»  به نام وى تصریح شده است. بنابر این آیات، پس از اینکه اصحاب قریه دو رسولى را که براى دعوت آنان به توحید آمده بودند، تکذیب می‌کنند، مردى شتابان از دور دست شهر می‌آید و مردم را به پیروى از رسولان فرا می‌خواند و ایمان خود را به پروردگار آشکار می‌سازد. پس از مرگ وى، قوم او با صیحه‌اى هلاک می‌گردند. در منابع اسلامى، این مرد مؤمن حبیب نجّار دانسته شده است.

در تفاسیر و تواریخ اسلامى این داستان با تفصیل بیشتر و گاه با اختلافاتى نقل شده است. بر این اساس، عیسى علیه‌السلام دو تن از حواریون خود را به انطاکیه ــکه در قرآن «القَرْیة» خوانده شده است ــ می‌فرستد. فرستادگان عیسى در حوالى شهر با چوپان پیرى روبه‌رو می‌شوند و او را به پرستش خدا و دین عیسى علیه‌السلام دعوت می‌کنند. چوپان از آنان درخواست معجزه می‌کند و ایشان پسر بیمار او را شفا می‌دهند و پیرمرد ــکه همان حبیب نجّار است ــ به گفته‌هاى آنان ایمان می‌آورد. دلایل دیگرى نیز براى ایمان آوردن حبیب نقل شده است، از جمله اینکه رسولان، پسر او را که هفت روز از مرگش می‌گذشت زنده کردند و دیگر اینکه خودِ حبیب را که به جذام مبتلا بود شفا دادند. فرستادگان پس از ورود به انطاکیه، به دستور پادشاه زندانى می‌شوند. عیسى رسول سومى را به یاریشان می‌فرستد و آنان در حضور پادشاه معجزاتى از خود نشان می‌دهند، اما پادشاه و اطرافیان او ــ بنابه قولى ــ تصمیم به قتل رسولان می‌گیرند. حبیب نجّار هنگامی‌که از این خبر آگاه می‌شود، شتابان خود را به منکران می‌رساند و آنان را به پذیرش یگانه‌پرستى و معاد دعوت می‌کند، اما مردم به او حمله می‌کنند و او را به طرز فجیعى به قتل می‌رسانند .

در منابع تفسیرى و روایى، از حبیب نجّار و ایمان وى تجلیل شده است. اگر چه به نوشته برخى منابع، وى پیش از ایمان به رسولان، مشرک بوده است و حتى گفته‌اند هفتاد سال بت می‌پرستیده است ولى عده‌اى وى را در زمره کسانى چون ورقةبن نوفل*، بحیرا* و قس‌بن ساعده* شمرده‌اند که پیش از بعثت پیامبر اکرم به او ایمان داشته‌اند چنان‌که تصریح شده حبیب نجار ششصد سال پیش از ظهور اسلام، به حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم مؤمن بوده است  براساس حدیثى نبوى، حبیب نجّار ــ که از او با لقب مؤمن آل‌یس یاد شده است ــ به همراه حزقیل* (ملقب به مؤمن آل‌فرعون) و حضرت على علیه‌السلام کسانی‌اند که حتى لحظه‌اى به خدا کافر نشدند (رجوع کنید به ثعلبى، قصص‌الأنبیاء، ص 366؛ طبرسى، ج 8، ص 659). در احادیث دیگرى از پیامبر اکرم، حبیب نجّار از صدیقان، مقربان الهى و اهل بهشت و یکى از مصادیق «ثُلَّةٌ من الاَوَّلین» (واقعه: 13) معرفى شده است (رجوع کنید به مقاتل‌بن سلیمان، ج 3، ص 578؛ کوفى، ص 354، 465؛ ابن‌بابویه، ص 385؛ نیز رجوع کنید به مجلسى، ج 13، ص 58، ج 14، ص 273ـ274).

در منبعى متقدم، محل دفن حبیب نجّار بازار انطاکیه ذکر شده است (رجوع کنید به مقدسى، ج 3، ص 130ـ131؛ نیز رجوع کنید به هروى، ص 17؛ یاقوت حموى، ج 1، ص 387)، اما به گزارش منابع جدید، مقبره وى در مشرق انطاکیه، در دامنه کوه سلبیوس، که جبل حبیب نجّار نامیده می‌شود، قرار دارد (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ بوسه، ص 157). در خیابان اصلى انطاکیه نیز مسجدى به نام حبیب نجّار هست که ابتدا کلیساى جامع انطاکیه بوده و در دوره اسلامى، مسجد شده است  

2-    حزقیل ( مؤمن آل فرعون )

 

در قرآن کریم آمده است که او مردى بود از فرعونیان که به حضرت موسی علیه السلام ایمان آورده بود اما ایمان خود را کتمان می کرد، در دل به حضرت موسى عشق مى‏ورزید و خود را موظف به دفاع از او مى‏دید. او مردى بود هوشیار و دقیق و وقت شناس و از نظر منطق بسیار نیرومند و قوى که در لحظات حساس به یارى حضرت موسى می شتافت‏.

 

اما در روایات اسلامى و سخنان مفسران توصیفات بیشترى درباره او آمده است. از جمله این که بعضى گفته‏اند: او پسر عمو یا پسر خاله فرعون بود، و تعبیر به "آل فرعون" را نیز شاهد بر این معنى دانسته‏اند زیرا تعبیر به آل معمولا در مورد خویشاوندان بکار مى‏رود هر چند در مورد دوستان و اطرافیان نیز گفته مى‏شود.

 

بعضى دیگر او را یکى از پیامبران خدا بنام "حزبیل" یا "حزقیل" مى‏دانند.

 

بعضى روایت کرده‏اند که او خازن (سرپرست خزائن و گنجینه‏هاى) فرعون بوده است. بعضى نیز احتمال داده‏اند که او از بنى اسرائیل بوده که در میان فرعونیان مى‏زیسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى این احتمال بسیار ضعیف به نظر مى‏رسد چرا که با تعبیر "آل فرعون"، و همچنین "یا قوم" (اى قوم من) سازگار نیست، ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاریخ موسى و بنى اسرائیل کاملا روشن است، هر چند تمام خصوصیات زندگى او امروز براى ما روشن نیست.(1)

 

مؤمن آل فرعون در قرآن

 

مؤمن آل فرعون در قرآن کریم به خاطر تلاش براى حفظ جان حضرت موسی، پیامبر زمانش، و نیز مخالفت با فرعون قدرتمند و ستمگر مورد ستایش قرار گرفته و داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونیان، با شکوه و جلوه خاصى در آیات سوره مومنون بیان شده است. که 17 آیه در قرآن کریم به او اختصاص داده شده است:

 

«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إیمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب‏»: مرد مؤمنى از فرعونیان که ایمانش را پنهان مى‏داشت گفت: «آیا مى‏خواهید مردى را بکشید که مى‏گوید: پروردگار من خداى یکتاست و دلیل هاى روشنى از جانب پروردگارتان آورده است، اگر دروغ مى‏گوید دروغش به گردن خود اوست و اگر راست مى‏گوید پاره‏اى از وعده‏هایى که داده است به شما خواهد رسید، به راستى که خدا اسرافکار دروغگو را هدایت نمى‏کند. (سوره غافر، آیه 28)

 

مؤمن از آل فرعون که به موسى علیه السلام ایمان آورده ولى بظاهر ایمان خود را پنهان می نمود. به فرعون می گفت: و او را تهدید می نمود از اجراى دستور قتل موسى علیه السلام و می گفت چگونه شخصى و رادمردى را می خواهى بقتل برسانى که تو را دعوت به خداپرستى می نماید و می گوید آفریدگار من در حالى که دلایل و معجزات بسیارى براى اثبات دعوى رسالت خود ارائه داد که همه معجزه است مانند عصا که بهیئت اژدها ظهور کرد و دست درخشان و سایر معجزات دیگر.

 

وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ: از نظر احتجاج به فرعون می گفت: چنانچه به فرض که موسى با این دلایل و معجزات برخلاف حقیقت دعوى رسالت نماید نسبت ناروا و برخلاف واقع به پروردگار دهد به هلاکت خواهد افتاد و عقوبت او مورد ندارد.

 

وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ: و چنان چه موسى در دعوى خود به رسالت صادق باشد لامحاله تهدیدات او نیز مبنى بر صدق بوده و اگر هر چه تهدید نموده اجراء نشود لااقل شما را به هلاکت خواهد افکند.

 

إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ: در صورت صدق دعوى موسى هر که با او مبارزه نماید به ضلالت بوده آفریدگار جهان را تکذیب نموده و نعمت او را ناسپاسى نموده مورد تهدید و عقوبت قرار خواهد گرفت. پروردگار هر کسى را که در مقام انکار دعوت رسولان برآید ناسپاسى نموده او را هدایت نخواهد فرمود.

 

یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: (سوره غافر، آیه 29) مؤمن آل فرعون در مقام رد فرعون به قوم خود می گفت و آنان را تقویت نموده که نفوذ و فرمانروائى در این سرزمین از آن شما است و دشمنان شما بنى اسرائیل در اقلیت بوده و محکوم هستند و هرگز قوم خود و مردم قبط را مورد خطر عقوبت قرار ندهند و چون فرعون پند و نصیحت مؤمن آل فرعون را نپذیرفت با قوم خود سخنانى می گفت که آنان را هم عقیده خود نماید.

 

نظر به این که مؤمن آل فرعون را درباره قتل موسى رد می نمود و اظهار داشت که نمی توان دعوت او را تکذیب کرد به این که فرعون دعوى الوهیت ننماید از این جهت مردم قبط را تهدید به خطر هلاکت می نمود.

 

و می گفت که ملت مصر بر مردم مخالف خود سلطه دارد و در سرزمین مصر نهایت استیلاء دارد بر این اساس آسایش و استقلال زندگى خود را معرض خطر قرار ندهید و متعرض رسولى مانند موسى نشوید و چنانچه عقوبت که موسى ما را تهدید می نماید.

 

به مردم مصر روآورد هرگز نمی توانند از آن دفاع نموده و یا فرار نمایند و این گفتار و سخنان مؤمن آل فرعون از نظر آن بود که خود را ناصح‏ معرفى نماید ناگزیر در خطر شریک خواهد بود و همانطور که دفع خطر را براى خود می خواهد درباره قوم خود همان را پیشنهاد می نماید در نتیجه عاقبت و سلامت موسى را از خطر قتل و تهدید فرعون تأمین می نمود.

 

فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: از جمله سخنان پندآمیز مؤمن آل فرعون آنست که به منظور تهدید قوم خود و فرعون می گفت که درباره قتل موسى خطر نزول عذاب الهى است و از اجراى آن باید در حذر بود و خود را نیز مورد خطر معرفى نموده و ایمان خود را به حضرت موسی علیه السلام پنهان نموده.

 

قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَرى‏ وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ: (سوره غافر آیه 29) فرعون درباره قتل موسى اصرار می ورزید در پاسخ مؤمن آل فرعون به قوم خود می گفت: آن چه را پیشنهاد می نمایم درباره قتل موسى طریق هدایت و نجاح است که از خطر دعوت موسى چنان چه بخواهیم ایمن باشیم باید ماده فساد و اختلاف و سبب فتنه را ریشه کن کرد و فقط طریقه امنیت و آسایش مردم مصر در اجراى تصمیمى است که پیشنهاد نموده‏ام.

 

وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ: (سوره غافر آیه 30) نظر به این که فرعون درباره تصمیم قتل موسى به قوم خود اظهار نموده به جمله (ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسى‏) استفاده مى‏شود که قوم فرعون و اکثریت مردم مصر با تصمیم فرعون مخالف بودند و نمی خواستند به موقع اجراء درآید بدین جهت مؤمن آل فرعون با پنهان نمودن ایمان خود به موسى براى جلب نظر قوم خود که با تصمیم فرعون موافقت ننمایند.

 

به منظور تأکید می گفت: اى قوم و خویشان من بیم دارم از این که چنان چه فرعون‏ تصمیم خود را درباره موسى اجراء نماید همان طور که موسى ما را تهدید به هلاکت نموده قوم قبط نیز مانند اقوام پیشین مورد خطر و هلاکت قرار گیرند.(2)

 

وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ: (سوره غافر آیه 32) از جمله سخنان تهدید آمیز مؤمن آل فرعون است که مردم را بروز قیامت متوجه می سازد روزى که مردم ستمگر در صحنه قیامت فریاد و زارى آنان طنین انداز است و کسى به فریاد آنان توجه ننموده گوش فراندهند.

 

یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مالَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ: (سوره غافر آیه 33) از نظر تأکید مؤمن آل فرعون خطاب به قوم خود نموده آنان را تهدید می نماید به این که قیامت هنگامى است که در دوزخ از شدت شعله‏هاى آتشین از این سو به آن سو فرار خواهند نمود که بتوانند از دوزخ رهائى یابند هرگز نتوانند از عقوبت پروردگار نجات یابند.

 

وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ هادٍ: (سوره غافر آیه 33) و هر که را پروردگار از نظر مبارزه با ساحت او به ضلالت افکند و او را به همان‏ مقصد که برگزیده او را برساند و وسایل مقصد او را دسترس او گذارد هرگز نیروى دیگرى نمی تواند او را از ضلالت که خود برگزیده و بدان رهسپار است او را از ادامه آن راه بازدارد و به هدایت او را رهبرى نماید در صورتى که از آن روگردان است.(3)

 

سرانجام مؤمن آل فرعون

 

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تکه تکه کردند، اما خداوند او را از این که ایمانش را از او بگیرند، حفظ فرمود.(4)

 

واقعه مؤمن آل فرعون سرمشق بزرگى است. براى مؤمنین این امت که دریابند شرافت و بزرگوارى را به سبب ثبات و استقامتى که در دیندارى ظاهر گردانید به مرتبه‏اى که منظور نظر خداوند رحمان واقع شد و وصف او را در کلام مجید قرآن بیان و نام نیک او در عالم تا قیامت باقى ماند.

 

و حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصدیقون ثلثه حبیب نجار مؤمن ال یس، و حزبیل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد علیهم السلام: راستگویان در گفتار و کردار سه نفرند: حبیب نجار، مؤمن آل یس و حزبیل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد علیهم السلام.(5)

 

ایمان همسر مومن آل فرعون

 

ابن عباس روایت کرده، رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل فرمود: هر وقت تو در نزد من مى‏آیى بویى بسیار خوش به مشامم مى‏رسد، این بو از چیست؟ جبرئیل گفت: این بو از آرایشگر مومن آل فرعون و اولاد اوست، روزى او مشغول آرایش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: بسم اللَّه، دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟ او گفت: خیر، بلکه الله پروردگار من و تو پدر توست، دختر فرعون این خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فراخواند و گفت: پروردگار شما کیست؟ او گفت: پروردگار من و تو الله است، آن گاه فرعون دستور داد تنورى از مس گداخته را داغ کنند، سپس او و فرزندانش را بیاورند، وقتى چنین کردند، آن زن به فرعون گفت: از تو درخواستى دارم و آن این که استخوان هاى من و فرزندانم را جمع کرده و آن ها را دفن کنى، فرعون گفت: باشد، به خاطر حقى که در برابر خدماتت برگردن من دارید، چنین مى‏کنم، سپس فرمان داد فرزندان او یکى یکى وارد آتش شدند تا نوبت به آخرین فرزند رسید که کودکى شیرخوار بود و به خواست خدا به سخن درآمد و گفت: اى مادر صبر کن، تو بر حق هستى، آن گاه مادر و کودک را با هم در تنور انداختند، این بوى خوش از او و اولاد اوست.(6)

 

مؤمن آل فرعون در روایات

 

•1- محمد بن ابى لیلى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى‏کند که فرمود:

صدیقان (کسانى که پیامبر زمان را مخلصانه تصدیق کردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبیب نجار و مؤمن آل فرعون.(7)

 

•2- یونس بن عمار گوید:

به حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم این بیمارى که در چهره‏ام ظاهر شده مردم خیال مى‏کنند که خداوند به هر بنده‏اى که نیاز ندارد او را به این درد مبتلا مى‏کند، امام علیه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معیوب بود ولى با همه آن ها تبلیغ دین مى‏کرد.

 

بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخیز و وضو بگیر و خود را براى نماز آماده کن، و هنگامى که به سجده آخر در رکعت اولى رسیدى در سجده بگو: یا على یا عظیم، یا رحمان یا رحیم، یا سامع الدعوات یا معطى الخیرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خیر الدنیا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنیا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند کوشش کن، یونس گوید: من این دعا را خواندم و هنوز به کوفه نرسیده بودم که بیمارى من برطرف شد.(8)

 

•3- از حضرت امام صادق علیه السلام است که:

خداوند هیچ گونه قضائى در حق مؤمن ندارد مگر این که خیر مؤمن در آن است و اگر مالک شرق و غرب زمین گردد خیر او است. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا». (سوره غافر، آیه 44)

 

خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مکر و حیله فرعونیان مصون داشت. فرمود: به خدا سوگند فرعونیان بر او مسلط شدند و او را کشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ کرد این بود که فرعونیان نتوانستند در دین او صدمه وارد کنند.(9)

 

•4- امام حسن عسکری علیه السلام از پدران اطهرش از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند:

مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى توحید الهى و نبوت حضرت موسی علیه السلام و برترى حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر جمیع انبیاء الهى و همه مخلوقات و نیز برترى امام علی بن ابى طالب و اولاد اطهرش علیه السلام بر سایر اوصیاء انبیاء فرامى‏خواند و آن ها را از ربوبیت فرعون منع مى‏کرد و خود اعلام برائت از وى مى‏نمود.(10)

 

پی نوشت

 

(1). تفسیر نمونه، ج‏ 20، ص: 87.

(2). انوار درخشان، ج‏ 14، ص: 326.

(3). انوار درخشان، ج‏ 14، ص: 328.

(4). قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص: 386.

(5). تفسیر اثنا عشری، ج‏ 11، ص: 315.

(6). قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص: 386.

(7). خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.

(8). ایمان و کفر/ترجمه الإیمان والکفر بحارالانوار، ج‏ 1، ص: 112.

(9). بحارالانوار/ترجمه جلد 67 و 68، ج‏ 2، ص: 166.

(10). قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص: 384.

 

 

منابع

 

(1). تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى؛ تهران: دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374 ش.

(2). انوار درخشان، سید محمد حسین حسینى همدانى؛ تهران، کتابفروشى لطفى، چاپ اول، 1404 ق.

(3). قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ‏، تهران‏: انتشارات فرحان‏، چاپ اول‏، 1381 ش‏.

(4). تفسیر اثنا عشری، حسینى شاه عبدالعظیمى حسین بن احمد؛ تهران: انتشارات میقات، چاپ اول، 1363 ش.

(5). خصال/ترجمه جعفرى، یعقوب جعفرى؛ قم، نسیم کوثر، چاپ اول، 1382 ش.

(6). ایمان و کفر/ترجمه الإیمان والکفر بحارالانوار، عزیزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.

(7). بحارالأنوار، علامه مجلسى‏؛ تهران‏.

 

علی ابن ابیطالب ( مومن آل محمد )

فضایل امام علی ـ علیه السّلام ـ در قرآن و...

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی