درباره سايت
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۲)
- مهر ۱۳۹۸ (۲)
- شهریور ۱۳۹۸ (۴)
- مرداد ۱۳۹۸ (۵)
- تیر ۱۳۹۸ (۹)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۳)
- اسفند ۱۳۹۷ (۷)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳)
- آذر ۱۳۹۷ (۹)
- آبان ۱۳۹۷ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۷ (۸)
- شهریور ۱۳۹۷ (۲۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۹)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۶ (۲۲)
- بهمن ۱۳۹۶ (۳۹)
- دی ۱۳۹۶ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۶ (۳۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۳۴)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۶ (۴۲)
- مرداد ۱۳۹۶ (۵۰)
- تیر ۱۳۹۶ (۶۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۷۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۹۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۶۷)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۷)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۶)
- دی ۱۳۹۵ (۷۴)
- آذر ۱۳۹۵ (۹۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- مهر ۱۳۹۵ (۸۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۵۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۲۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۹۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۷۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۰۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- اسفند ۱۳۹۴ (۶۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۶۸)
- دی ۱۳۹۴ (۶۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۷۳)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- مهر ۱۳۹۴ (۲۸۵)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
خلاصه آمار
پربحث ترين ها
-
اللهم صل علی جعفربن محمد الصادق
نظرات: ۱۳ -
متن زیارت مخصوص امام صادق علیه السلام
نظرات: ۱۱ -
-
-
-
-
-
معرفی امامزاده سید کافی علیه السلام
نظرات: ۶ -
-
محبوب ترين ها
-
۸۵۹ -
۱۴۶۰ -
۲۵۸۶ -
۱۱۶۷ -
۷۸۲ -
۲۸۹۴ -
۵۸۴ -
۲۱۲۴ -
۱۹۲۶ -
۴۷۳۱
پيوندها
بساط قرب

بـندگی کن تا که سلطانت کنند ............. در بســاط قــرب مـهمــانت کنند
خـوی حیوانی سـزاوار تو نیست ............. ترک خو کن تا که انسـانت کنند
(به نقل از جوهری صاحب خزائن الاسرار)
فقیر، مریض، غریب
خداوند به حضرت موسی علیه ?السلام وحی کرد:
ای موسی ..
فقیر کسی است که مانند من کـفیلی نداشته باشد.
مریض کسی است که چون من طبیبی نداشته باشد.
غریب کسی است که مثل من مونسی (حبیبی) نداشته باشد.
(کلیات حدیث قدسی، ص 145)
سینه پر اسرار
روزی جابربن یزید جُعفی به امام باقر علیه السلام عرض کرد:
بر من باری عظیم از اسرار و احادیث خود بار نموده و فرمودید: هرگز یکی از آن ها را نگویم. گاه میبینم که آن اسرار در سینه ی من به جوش میآید و حالتی شبیه به جنون به من دست میدهد.
امام فرمودند: هرگاه تو را این حالت دست داد، به صحرا بیرون رو، سر در چاه کن و بگو: حدیث کرد مرا محمدبن علی (یعنی خود امام باقر) و مطالب را بیان کن تا سینه ات آرام بگیرد.
نوشته اند، جابر قریب هفتادهزار حدیث فقط از امام باقر علیه السلام حفظ داشته و مأمور به گفتن همه ی آنها نبوده است.
(منتهی الامال، 2/99)
محبت و محنت
شبلی گوید: وقتی به دهی از دهات شام رسیدم، مردی را دیدم نشسته و سر در پیش افکنده، بی خود سخن میگفت و مردم بسیار گرد وی در آمده بودند. پرسیدم حال این مرد چیست؟ گفتند: این مرد دیوانه است. پیش وی رفتم و سلام کردم. جواب سلام مرا داد و گفت:
ای شبلی! اگر خواهی سلامت یابی، گرد کوی محبت مگرد، تا رقم دیوانگی بر تو نکشند، و این قدم اول است. هر چند که ما در محبت میافزاییم وی در محنت میافزاید.
(تفسیر حدائق الحقایق، ص462)
این چرا نویسی؟
پدر ابوسعید ابوالخیر، از دوستداران سلطان محمود غزنوی خانه ای ساخته و همه ی دیوارهای آن را صورت سلطان محمود و لشگریان و فیلان او نگاشته بود.
شیخ طفل بود. گفت: پدر! از برای من خانه ای بگیر. چون خانه آماده شد، ابوسعید همه ی آن خانه را «الله» نوشت.
پدرش گفت: این چرا نویسی؟
گفت: تو نام سلطان خویش مینویسی و من نام سلطان خویش.
(تذکرة الاولیاء، عطار)
تاثیر غذا بر عبادت
مرحوم آیت الله کوهستانی به طور اشتراکی، یک دستگاه آسیاب آبی سنتی موروثی داشتند که از درآمد آن، زندگی ایشان و طلاب اداره می شد. به آسیابان سفارش می کردند که «سهم من همیشه از مزدِ آردِ گندمِ افرادِ معمولی و مستضعف باشد». در ماه رجبی ایشان می بیند که از عبادت لذت نمی برد، پس به فکر فرو می رود تا علت را بیابد. ابتدا از اهل خانواده می پرسد: شما از آرد قرضی یا وقفی یا از سهم امام استفاده کرده اید؟
میگویند: نه. پس به سراغ آسیابان می رود و میگوید: چند روز قبل آرد چه کسی را (به عنوان مزد آسیاب) برای ما فرستادی؟
میگوید: شخصی پولدار و ظاهرا بهائی بود و گندمش خوب بود، آردش را برای شما فرستادم.
تا این جمله را گفت، ایشان چهره اش تغییر کرد و با عصبانیت فرمود:
مؤمن! ما را از فضیلت ماه رجب محروم کردی.
(بر قله پارسایی، ص 113)
برای خود هم قرار ندادم
یکی از پیامبران عرض کرد: پروردگارا، زبان مردم را از من بازدار که در باره ام حرف نزنند.
خداوند به او وحی کرد که این چیزیست که برای خویش قرار ندادم (و به من حرف های بسیار نامربوط و اعتراض آمیز میزنند)، چگونه برای تو قرار دهم؟!
(کشکول شیخ بهایی، ص37)
یک لحظه بیاسای
نقل است که مالک دینار همه شب بیدار بودی. دختری داشت، شبی گفت: ای پدر! آخر یک لحظه بیاسای.
گفت: ای فرزند! پدرت از شبیخون قهر می ترسد، و نیز از آن می ترسد که مبادا دولتی روی به من نهد و مرا خفته یابد.
(تذکرة الاولیاء، عطار)
اگر دانشمندی ...
شمس تبریزی فرمود: یک نفر دانشمند بود برای برادرش که قوم تتار او را کشتند می گریست.
گفتم: اگر دانش داری، دانی که تتار او را به زخم شمشیر، زنده ی ابدی کرد.
(مقالات شمس، ص10)
سگان بلخ هم این کنند
چون شقیق بلخی به مکه رفت و ابراهیم ادهم او را دید، شقیق گفت: ای ابراهیم، چه می?کنی در کار معاش؟
گفت: اگر چیزی رسد شکر کنم و اگر نرسد صبر کنم.
شقیق فرمود: سگان بلخ هم این کنند که چون یابند مراعات کنند و دم بجنبانند و اگر نیابند صبر کنند!
ابراهیم گفت: پس شما چگونه کنی؟
فرمود: اگر ما را چیزی رسد ایثار کنیم و اگر نرسد شکر کنیم.
ابراهیم برخاست و سر شقیق را بوسید و گفت: والله تو استادی.
(تذکرة الاولیاء، عطار)
کعبه ظاهر و باطن
خواجه عبدالله انصاری گوید:
بدانکه خدای تعالی
در ظاهر، کعبه ای بنا کرده که از سنگ و گل است و در باطن کعبه ای ساخته که از جان و دل است.
آن کعبه، ساخته ی ابراهیم خلیل است، و این کعبه، بنا کرده ی رب جلیل است.
آن کعبه، منظور نظر مؤمنان است، و این کعبه، نظرگاه خداوند رحمان است.
آن کعبه ی حجاز است و این کعبه ی راز است.
آن کعبه انصاف خلایق است و این کعبه عطای حضرت خالق است.
آنجا چاه زمزم است و اینجا آه دمادم.
آنجا مروه و عرفات است و اینجا محل نور ذات.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آن کعبه را از بتان پاک کرد، تو این کعبه را از اصنام هوی و هوس پاک گردان.
(مقالات خواجه عبدالله انصاری، باب چهارم)
از پیراهن یوسف فهمیدم
جنید بغدادی گفت: روزی به حضور شیخ سری سقطی (استادم) در آمدم. مردی را دیدم نزد وی از هوش رفته است. از حال وی پرسیدم.
گفت: آیتی از کلام حق شنیده و سرّی از اسرار آن آیه قرآن بر وی مکشوف گشته و از این جهت هوش در او زائل شده است.
جنید گوید گفتم: همان آیه را بر او بخوانند.
چون خواندند به هوش امد. شیخ سری سقطی از من پرسید: این علم به تو از کجا رسیده است؟
گفتم ای شیخ، موجب رفتن نور دیده ی یعقوب، دیدن پیراهن خون آلود بود، باز سبب آمدن نور چشم، دیدن همان پیراهن یوسف بود.
(رنگارنگ 106/2)
از رو بخوان
اسحاق گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:
قربانت گردم، من قرآن را حفظ کردم. آیا آن را از حفظ بخوانم بهتر است یا از روی آن؟
امام فرمودند: قرآن را بخوان و نگاه به آن کن. از رو بخوانی بهتر است، مگر نمی دانی نگاه کردن در قرآن، عبادت است؟
(اصول کافی 417/4)
من ربک؟
پیری فوت کرد. یکی از مریدانش او را در خواب دید و از حالش در قبر جویا شد که چه بر تو گذشت و در جوابِ "من ربُّک ... کیست خدایت؟" چه گفتی؟
گفت: از من پرسیدند خدایت کیست، خود را به خدایم سپردم و در جواب گفتم:
من خانه ام را عوض کردم نه خدایم.
(داستان عارفان، ص99)
اگر دزد شیطان بود
روزی شخصی بر سهل بن عبد الله تستری وارد شد و گفت: دزدی داخل خانه من شده و متاع مرا بدزدید و برد.
در جواب فرمود: شکر خدای را بجای آور، چون اگر دزد که شیطان است داخل قلب تو می شد و توحید را از دل تو می برد آنوقت چه می کردی؟
(رنگارنگ 155/2)
نیاز
با صـــنع تو هر مــورچــه رازی دارد ............ با شوق تو هر سوخته سازی دارد
ای خالق ذوالـجلال، نـومـید مــکـن ............ آن را کـه به درگـهـت نیـــازی دارد
(خواجه عبدالله انصاری)
خرقه، آتش دل است
جنید بغدادی عارف معتدل بوده .. او در زمره ی علما و فقها بوده و حتی لباس اهل تصوف به تن نمی کرد. به او گفتند: به خاطر یاران هم که هست خرقه (لباس اهل تصوف) بپوش.
گفت: اگر میدانستم از لباس کاری ساخته است، از آهن گداخته جامه میساختم، اما ندای حقیقت این است که از خرقه کاری ساخته نیست. خرقه، آتش دل است.
(علوم اسلامی، شهید مطهری، بحث عرفان، ص102)
حالت برزخی زن بی حجاب
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (رحمة الله علیه) بنام آقا سید می گفت:
هنگام بیرون آمدن از در حیاط، ابتدا ایشان خارج می شد و من هم بدنبال او می رفتم. روزی زنی آرایش کرده و بدون حجاب و گیسو فرو هشته از آنجا می گذشت.
جناب شیخ به من فرمود: نگاه کن (یعنی باطن این زن را ببین).
با تصرف شیخ نگاه کردم ... دیدم زمین مانند مس گداخته است و همان زن بدون پوشش ایستاده، و از تار موی او، آثار ناپاکی شهوت میریزد و شعله ور می شود، مانند قطرات بنزین که بر روی آتش بریزد.
وقتی چنین دیدم، جناب شیخ فرمود: روح این زن را به اندازه هزار آدم جهنمی عذاب می کنند.
(خاطرات جناب شیخ، ص148)
دریا باش تا ...
مردى پیش بایزید بسطامى آمد و گفت:
چرا هجرت نکنى و از شهرى به شهرى نروى تا خلق را فایده دهى و خود نیز پختهتر گردى که گفتهاند:
بسـیار سفر باید تا پختـه شـود خامى ........ صوفى نشود صافى تا در نکشد جامى
بایزید گفت: در این شهر که هستم، دوستى دارم که ملازمت او را بر خود واجب کردهام. به وى مشغولم و از او به دیگرى نمىپردازم.
آن مرد گفت: آب که در یک جا بماند و جارى نگردد، در جایگاه خود بگندد.
بایزید جواب داد: دریا باش تا هرگز نگندى.
(برگرفته از: گزیده کشف الاسرار، دکتر رضا انزابى نژاد، ص 74)
سر خداى را چگونه با تو بگویم؟
روزى، یکى نزد شیخ ابوسعید ابوالخیر آمد و گفت:
اى شیخ! آمدهام تا از اسرار حق، چیزى به من بیاموزى.
شیخ گفت: بازگرد تا فردا ... آن مرد بازگشت. شیخ بفرمود تا آن روز موشى بگرفتند و در حقه (جعبه) بکردند و سر آن محکم ببستند.
دیگر روز آن مرد باز آمد و گفت: اى شیخ، آنچه دیروز وعده کردى، امروز به جاى آر.
شیخ فرمان داد که آن جعبه را به وى دهند. سپس گفت: ((مبادا که سر این حقه باز کنى)).
مرد حقه را برگرفت و به خانه رفت. در خانه صبر نتوانست کرد و با خود گفت: آیا در این حقه چه سرى از اسرار خدا است؟ هر چند کوشید نتوانست که سر حقه باز نکند. چون سر حقه باز کرد، موشى بیرون جست و برفت!
مرد، پیش شیخ آمد و گفت: ((اى شیخ! من از تو سر خداى تعالىخواستم، تو موشى به من دادى؟!))
شیخ گفت: اى درویش! ما موشى در حقه به تو دادیم، تو پنهان نتوانستى کرد؛ سر خداى را چگونه با تو بگوییم؟
محبت علی، محبت خداست
امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
موسى در وادى مقدّس با خداى خود به راز و نیاز پرداخت و عرض کرد:
پروردگارا! من محبّت و دوستى خود را پاک از آن تو کردم و دلم را از جز تو شستم.
(موسى خانواده اش را زیاد دوست مى داشت) ... پس خداى تعالى فرمود:
فاخلَع نعلَیک ... « کفشهاى خود را برکن »
یعنى اگر محبت تو، پاک از آن من است و دلت از هواى جز من شسته است پس محبّت خانواده ات را از دل خود برکن.
(بحارالا نوار: ج 52، ص 83. باب 19)
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، در کتاب «آداب الصلوة» می گویند:
به موسی علیه السلام، در میعادگاه، «فاخلَع نعلَیک» خطاب رسید، و آن را به محبتِ اهل، تفسیر کردند، و به رسول ختمی، امر به حب علی شد.
در قلب از این سرّ جذوه ایست که دم از او نزنم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
میزان رضایت خدا
حضرت حق فرموده:
ای فرزند آدم، .. من از تو به همان میزان راضى هستم که تو از من راضى باشى.
(الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص: 304)
توبه ی اعضای بدن
ذوالنون مصری گفت:
بر هر عضوی توبه ایست:
توبـــه ی دل، نیت کردن است بر ترک حرام.
و توبه ی چشم، فرو خوابیدن است چشم را از محارم.
و توبه ی دست، ترکِ گرفتن است در گرفتن مناهی.
و توبه ی پای، ترکِ رفتن است به ملاهی.
و توبه ی گوش، نگاه داشتن گوش است از شنیدن اباطیل.
و توبه ی شکم، خوردن حلال است.
و توبه ی فرج، دور بودن از فواحش.
و گفت: "عبودیت" آن است که بنده ی او باشی به همه حال، چنانکه او خداوند توست به همه حالی.
(تذکرة الاولیاء، عطار نیشابوری)
طبقه بندی موضوعی
- بانک احادیث موضوعی (۲۷۰)
- حکایات و داستانهای جالب (۴۱۰)
- نگاهی به زندگینامه ائمه اطهار (۲۲)
- آموزه های دینی و مذهبی (۱۲۴۲)
- معرفی و زندگی نامه بزرگان (۱۴۵)
- موضوعات اجتماعی (۷۷)
- اعمال ماهها و روزهای قمری (۱۸)
- سیره و اشعار (۹۴)
- نصایح و معجزات (۱۰۶)
- مناظرات (۵۱)
- مناسبتهای اسلامی (۳۲)
- اجتماعات دینی و مذهبی (۱۹۱)
- اطلاعیه ها (۷۷)
- بانک پیامک ها (۱۵۰)
- گوناگون (۹۴)
- شهدا و دفاع مقدس (۹۵)
- تصاویر و مراسم محله صادقیون (۸۹)
- شعر و دلنوشته های مذهبی (۱۱۹)
- امامزاده سیدجلال الدین اشرف (۱۴۵)
- امامزاده سید کافی علیه السلام (۱۸)
آخرين مطالب
-
اطلاعیه
شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ -
خدمت رسانی موکب امام علی علیه السلام منطقه نوق رفسنجان
جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ -
گزارش تصویری از تجمع عزاداران اربعین حسینی درامامزاده سیدجلال الدین
دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸ -
راهپیمایی جاماندگان اربعین از روستاهای مجاور به سمت امامزاده سیدجلال الدین اشرف
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸ -
مراسم زیارت عاشورا دردهه اول محرم منزل جانبازحاج علی طاهری
دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ -
همایش شیرخوارگان حسینی در امامزاده سیدجلال الدین اشرف برگزارشد
شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ -
سومین یادواره شهیدان اکبری برنا و رنجبرمحمدی برگزارشد
دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ -
عیوب ساختاری
جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸ -
مراسم جشن عیدسعید غدیر در امامزاده سید جلال الدین اشرف برگرارشد
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ -
یادواره شهدای غواص وگرامیداشت شهیدان بهامین علیرضایی جعفرآبادنوق برگزارشد
يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸
پربازديدها
-
۱۸۵۷۷ -
۱۲۷۱۷۶ -
۶۵۳۷ -
۵۵۹۲ -
۴۳۷۷ -
۴۳۵۱ -
۴۷۳۱ -
۳۴۷۷ -
۳۶۵۱ -
۳۳۷۷
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است