پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۰۴ ب.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

پاداش یک بیت شعر

سیره و اشعار



150693
پاداش یک بیت شعر
نقل شده که یکی از علما، "فردوسی" را پس از مرگ در خواب دید که در فردوس در درجات عالیه است.
از او پرسید که این درجه را به چه یافتی؟
گفت: به یک بیت که در توحید گفتم:
جـهان را بـلــندی و پـستی توئی ........... ندانم چئی هر چه هستی توئی
(هدیة الاحباب، ص232)
مکاشفات مورچگان
مورچه اى بر صفحه کاغذى مى رفت. از نقش ها و خطهایى که بر آن بود، حیرت کرد. آیا این نقش ها را، کاغذ خود آفریده است یا از جایى دیگر است؟ در این اندیشه بود که ناگاه قلمى بر کاغذ فرود آمد و نقشى دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است نه از کاغذ . نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقت آشکار شد. گفتند: کدام حقیقت؟ گفت: بر من کشف شد که کاغذ از خود، نقشى ندارد و هر چه هست از گردش قلم است. ما چون سر به زیر داریم ، فقط صفحه مى بینیم ؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم ، قلمى روان خواهیم دید که مى چرخد و نقش و نگار مى آفریند.
در میان مورچگان ، یکى خندید. سبب را پرسیدند. گفت: این کشف بزرگ را من نیز کرده بودم؛ لیک پس از عمرى گشت و گذار بر روى صفحات، دانستم که آن قلم نیز، اسیر دستى است که او را مى چرخاند و به هر سوى مى گرداند. انصاف بده که کشف من، عظیم تر و شگفت تر است.
همگان اقرار دادند به بزرگى کشف وى. او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند! چه ، تاکنون مى پنداشتند که نقش از کاغذ است و اکنون علم یافتند که آفریدگار نقش ها، نه کاغذ و نه قلم است؛ بلکه آن دو خود اسیر دیگرى اند.
این بار، مورى دیگر گریست. موران، سبب گریه اش را پرسیدند. گفت: عمرى بر ما گذشت تا دانستیم نقش را قلم مى زند نه کاغذ. اکنون بر ما معلوم شد که قلم نیز اسیر است، نه امیر. ندانم که آیا آن امیرى که قلم را مى گرداند، به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگرى است و این اسیران، کى به امیرى مى رسند که او را امیر نیست؟
 
(برگرفته از: غزالى ، احیاء العلوم ، ج 1، ص 22، ص 175، با تصرفات بسیار)
(نقل از:حکایت پارسایان، رضا بابایى)
أنا عبدٌ مِن عبید محمد
از جوامع روائیه مستفاد است که حالات رعشه و نحو آن، برای امیرالمؤمنین علیه السلام از خشیت الهی، بیش از رسول الله پیش می آمد. و باید همینطور باشد زیرا رسول الله اکمل از آنجناب است چنانچه امیر علیه السلام خودش فرمود: انما أنا عبدٌ مِن عبید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ... فَافهَم.
(هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی)
آیة الحق سید علی قاضی طباطبایی
سلام ... در این پست میخواهم به ذکر مطالبی راجع به عارف واصل، آیت الله سید علی قاضی بپردازم. ان شاء الله اگر عمری باقی بود به روال همیشگی وبلاگ، مطالب کوتاه و نغزی از این عالم بزرگ را به مرور ذکر خواهم کرد. لکن این پست را جهت یک آشنایی بسیار اجمالی کمی طولانی تر در نظر گرفتم ... اگر هضم برخی از مطالب گفته شده سنگین است از من خرده نگیرید که این ها صاحب اسرار الهی اند و درک آن ها از حد توان امثال ما خارج است ...
* * * * * * * * * * *
اسطوره ی عرفان، آبروی اهل سلوک، نابغه ی دهر، عارف عظیم، آیة الحق سید علی قاضی طباطبایی رحمة الله علیه ... زبان بزرگان از وصف او عاجز است پس همچو منی سکوت اختیار کنم کاری بس بجا باشد! ...
 
آیت الله سید علی قاضی
* * * * * * * * * * *
حجة الاسلام صدیقی:
مرحوم قاضی یک بار به مناسبتی [گویا بحث در باره ی این بیت حافظ بود که می گوید: « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ...»] به پشته ای از خاک می نگرد و آن تلّ خاک را با نظر خود، طلا می کند!
حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) درباره مرحوم قاضی می فرمودند:
"قاضی کوهی بود از مقام عظمت و توحید"
(روح مجرد، ص 285 و 286)
همچنین هنگامی که سال ها پیش از قیام خود، به زیارت امامان مدفون در عراق مشرف شدند، به دیدن مرحوم آیة الله قاضی نیز رفتند. پس از ملاقات ایشان و اتفاقات جالبی که در مجلسشان رخ داد و حاکی از تصرفات لطیف آیة الله قاضی بود، در پاسخ این سوال که: «آقا قاضی را چگونه یافتید؟» فرمودند:
"من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم؛ بزرگتر از آنکه فکرش را میکردم." 
(ز مهر افروخته، صٌ18)
* * * * * * * * * * *
حضرت آیة الله جوادی: سیدنا الاستاذ طباطبائی می فرمود: 
پس از ارتحال مرحوم آقا قاضی، روزی مشغول نماز بودم اما تحت الحنکم را [که گشودن آن مستحب است] باز نکرده بودم. ناگاه دیدم آقا قاضی تشریف آوردند و در همان حال که من به نماز ایستاده بودم تحت الحنکم را باز کردند و رفتند! ... ما نیازمند چنین انسان صاحب نفسی هستیم که این گونه به شاگرد عنایت داشته باشد و از آن عالم بیاید و بر کار شاگردش نظارت کند. (ناگفته های عرفان، ص199)
 
آقا سید حسین احمدی: آیة الله نجابت:
نوروزی با چند تن از دوستان به زیارت مرقد استاد، آیة الله قاضی رفتیم. یکی از ما خطاب به روح آن جناب عرض کرد: "نوروز است و ما از شما عیدی می خواهیم!". ناگهان در همان بیداری مشاهده کردیم که جسم آیة الله قاضی با عمامه و عبا و ابریقی از گلاب از قبر بیرون آمد و بر کف دست ما از آن گلاب ریخت و فرمود: "من از خدا خواسته ام که جسمم در برزخ، در اختیار خودم باشد."
از استاد فاطمی نیا نیز شنیدم که هنوز هم مرحوم قاضی به خانه ی شاگردِ شاگردان خود می آید و به آنان دستورات سلوکی می دهد ... (ز مهر افروخته، سید علی تهرانی، ص19)
عارف نامی آقا سید هاشم حداد: از صدر اسلام تا کنون عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است.
 
* * * * * * * * * * *
یکی از اطرافیان آیة الله قاضی نقل میکند: روزی با ایشان به سمت منزلش میرفتیم. به سر کوی ایشان که رسیدیم، مشاهده کردیم که صاحب خانه، اثاث مرحوم قاضی را به کوچه ریخته است. آیة الله قاضی به محض دیدن آن صحنه فرمود: خدا گمان کرده که ما هم آدمیم که با ما چنین معامله میکند!
این کلام آیة الله قاضی اشاره به احادیثی است که بلاهای دنیا را دلیل ایمان شخص و محبت حق تعالی به او میداند. چنانکه حضرت باقرالعلوم علیه السلام میفرمایند: یُبتلی المرءُ علی قدرِ حُبِّه : انسان به اندازه ی دوستی اش با خدا به بلا گرفتار میشود. و حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند: ما أحبّ اللهُ قوما إلّا ابتلاهُم : خداوند هیچ گروهی را دوست نگرفت، مگر انکه آنان را به بلا گرفتار ساخت.
 
* * * * * * * * * * *
استاد امجد: آیة الله قاضی شبهای جمعه تا صبح در حرم سیدالشّهدا علیه السلام می ایستاد و هیچ چیز نمی گفت! (نه زیارتی و نه ...) و تنها «تماشا» می کرد!
آیة الله مصباح: علامه طباطبایی: 
مرحوم قاضی می فرمود: گاهی خداوند چهل روز بنده را در سختی و گرفتاری قرار می دهد تا یک بار از ته دل «یا الله» بگوید و به یاد خدا بیفتد. (ز مهر افروخته، صٌ23)
نیز فرموده اند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالی نرسد، مرا لعن کند!
(در محضر بزرگان، ص99)

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی