يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

وقتی که خداوند با زبان علی بن ابیطالب(علیه السلام) صحبت میکند

نصایح و معجزات

1977369

عبدالله بن عمر میگوید:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در جواب کسی که سوال کرد: "در شب معراج، پروردگار با چه زبانی با شما گفتگو کرد؟" فرمودند: 
با زبان علی بن ابیطالب! عرض کردم: خدایا! تو بودی با من سخن گفتی یا علی بود؟
خداوند فرمود: ای احمد! من موجودی هستم نه چون موجودات دیگر، به مردم قیاس نشوم، و به مانندی توصیف نگردم. تو را از نور خود آفریدم و علی را از نور تو آفریدم و بر راز دل تو مطلع هستم و می دانم که محبوب تر از علی بن ابیطالب در دل نداری، لذا با زبان او با تو سخن گفتم، تا دلت آرام شود.
(مناقب خوارزمی، ص 47)
(مقتل الحسین خوارزمی، 42/1)
همه هست
بر مــــا رقـــم خـــطـا پـرســـتـی همه هست ........... بدنامی و عشق و شور و مستی همه هست
ای دوســــت چــــو از مــــیـانـه مـقـصود توئی ........... جای گله نیست چون تو هــستی همه هست
(مولانا دیوان شمس)
عید غدیر مبارک
محبت امیرالمومنین
محدث نوری در کتاب دارالسلام از سید نعمة الله جزائری نقل کرده است که گفت:
یکی از مجتهدین را در خواب دیدم که با قیافه ای آراسته و شکل خوبی، از زیارت قبر امام (علیه السلام) بیرون آمد. از او سوال کردم: کدام عمل تو را به این مرتبه و مقام رسانده است؟ به من بگو تا من هم به آن مداومت کنم.
فرمود: ای شیخ! آن اعمالی را که از ما مشاهده می کردی در اینجا بازارش رونقی ندارد و مشتری برایش نیست و چیزی که واقعا به ما سود بخشید و ما را به این مقامی که مشاهده می کنی رسانید، محبت و دوستی صاحب این قبر یعنی امیرالمؤمنین است.
(دار السلام، 47/2)
روزی همچون روز قیامت
نقل است که آتشی در بصره افتاد. مالک دینار، عصا و نعلین برداشت و بر بالایی رفت و نظاره میکرد. مردمان در رنج و تعب افتاده، گروهی میسوختند و گروهی رخت می کشیدند. مالک گفت: سبک باران نجات یافتند و سنگین باران هلاک شدند (روز قیامت نیز چنین خواهد بود).
(تذکرة الاولیاء، عطار)
* توضیح: مالک دینار، از دنیا جز اندکی نداشت، پس همان را برداشت و آسان و سریع از آتش دور شد. اما دیگران چون صاحب اسباب و وسایل فراوان بودند، نتوانستند همچون او آسان و بی دغدغه از آتش دور شوند و گرفتار شدند . چنین وضعی در قیامت نیز روی خواهد داد ...
دعا در هنگام عافیت
چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری.
(جبران خلیل جبران)
به کدام سو روم؟ ...
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
هر روز، بلا میگوید: به کدام سو روم؟ ... 
خداوند متعال می گوید: به سوی دوستان و صاحبان طاعتم! .. زیرا:
1) با تو کـارهـایشـان را می آزمایم.
2) با تو صبرشان را آشکار می کنم.
3) با تو گـناهشـان را پاک می کنم.
4) با تو بر رفعت و منزلت آنها می افزایم.
(کنز العمال، 341/3)
آدم آورد ...
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق ........... کـه در ایـن دامـگـه حـادثه چـون افـتـادم
من مـلـک بـودم و فردوس برین جایم بود ........... آدم آورد در ایــــن دیــــر خـــراب آبــــادم
(حافظ)
به مرغی فروختی ...
مرد عابدی سال ها از خلق کناره گرفت و به عبادت حق پرداخت. در خانه اش درخت بزرگی بود و مرغی در آن آشیانه گرفت و با لحن خوش و آواز دلکش خود، سکوت آن خانه را میشکست. عابد تدریجا به ندای او مجذوب شد و به وجودش انس گرفت. 
حق تعالی به وسیله ی پیامبر آن عهد، به وی پیغام فرستاد که: ای عابد! تو سال ها از عشق ما سوختی و سرانجام مرا به مرغی فروختی و بانگ وی تو را به جدال انداخت.
(منطق الطیر، ص 119)
از من راضی شوید
قـوم بنی اسـرائیل به حضـرت موسـی (علیه السلام) گـفـتند: از خـداوند عـملی را بپرس که اگـر مـا انجام دهیم، خداوند از ما راضی شود.
خطاب آمد: ای موسی، به آنان بگو که خداوند می فرماید: شما از من راضی شوید تا من از شما راضی شوم.
(مسکن الفؤاد، شهید ثانی)
* یعنی: بندگان به آنچه خدای متعال برای آنان در نظر گرفته و بدان راضی شده، خوشنود و راضی باشند.
خیار سبزه، کاکل به سره!
اهل علمی نقل میکرد که: در خدمت عارف ربانی، شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به قبرستانی برای فاتحه رفتیم. حضرت شیخ به من فرمود: «گوش کن از این قبر چه صدایی می شنوی» ... بر اثر توجه (و تصرف) ایشان شنیدم که از قبر (برزخی) صدا می آمد: "خیار سبز است، کاکل به سر است"! ... بعد به قبر دیگر اشاره کردند، شنیدم میگفت: "لا اله الا الله" ... فرمودند: صاحب قبر اول بقال بود و چندین سال از فوت او می گذرد، خیال میکند زنده است و مشغول فروش خیار است. دومی مردی بود اهل دل و ذکر، در آن عالم (برزخ) هم مشغول ذکر حق است.
(نشان از بی نشان ها ج1، ص103)
شرایط بندگی
ابراهیم ادهم گفت: وقتی غلامی خریدم ...
از وی پرسیدم: چه نامی؟ ... گفت: تا چه خوانی!
گفتم چه خوری؟ ... گفت: تا چه خورانی!
گفتم چه پوشی؟ ... گفت: تا چه پوشانی!
گفتم چه کار می?کنی؟ ... گفت: تا چه کار فرمایی!
گفتم چه خواهی؟ ... گفت: بنده را با خواست چه کار!
پس با خود گفتم: ای مسکین! تو در همه عمر، خدای تعالی را چنین بنده بوده?ای؟ بندگی را از وی بیاموز.
(تذکرة الاولیاء، عطار)
آتش میخانه
سـینه از آتـش دل در غم جانانــه بسوخت ........... آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت
خـــرقه ی زهــــد مــــرا آب خــرابــات بــبرد ........... خـانـه ی عــقل مـرا آتـش مـیخانه بسوخت
(حافظ شیرازی)
ثابت قدم بر ولایت
امام حسین علیه السلام فرمودند:
هر کس بر ولایت ما در ایام غیبت قائم ما ثابت قدم باشد، خداوند اجر 1000 شهید مانند شهدای بدر و احد را به او عطا می?کند.
(به نقل از: کمال الدین، ص 323)
بُشر حافى
در کتاب روضات الجنات نوشته است:
روزى امام موسى بن جعفر (علیه السلام) در بغداد از کنار منزل بُشر عبور میکرد که صداى ساز و نواز و آواز از داخل خانه بگوش حضرت رسید. در این موقع کنیز بُشر براى ریختن خاکروبه از منزل خارج شد.
حضرت فرمود: اى کنیز، صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟!
کنیز گفت: حُرّ و آزاد است.
حضرت فرمود: راست میگوئى اگر بنده مى بود از مولاى خود میترسید.
کنیز وارد منزل شد. بُشر بر سر سفره ی شراب نشسته بود، علت تأخیر او را پرسید.
گفت: شخصى از کنار خانه ی شما رد مى شد از من سؤال کرد صاحب این خانه عبد و بنده است یا حُرّ و آزاد.
گفتم : آقا حُرّ و آزاد است .. فرمود: آرى اگر بنده بود از آقاى خود میترسید.
این سخن حضرت چنان در قلب بُشر تأثیر کرد که سر از پا نشناخت و با پاى برهنه از منزل خارج شده خود را به آقا موسى بن جعفر (علیه السلام) رساند و از کرده ی خود پشیمان شد و به دست حضرت توبه کرد و از گذشته هاى خود پوزش خواسته و با چشم گریان بازگشت. از آن روز به بعد اعمال زشت خود را ترک کرد و از جـمله زهاد و عـرفاء قرار گرفت و گـویند چـون با پاى برهـنه از پـى حـضرت دوید و با ایـن حـال توبه کـرد او را بُشر حافى (پابرهنه ) لقب دادند.
قیافه ی برزخی
نوشته اند یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط، شب خواب زن زیبائی که مهیج شهوانی بود را دید و صبح خدمت ایشان آمد. شیخ سرش را پایین انداخت و این شعر را زمزمه کرد:
گرت هواست که با دوست نگسلی پیوند ............ نـگـــاهــدار ســر رشـــتـه تـا نـگـــــه دارد
مدتی نشستم و او به کار خیاطی مشغول بود. عرض کردم: مطلبی هست؟
فرمود: چه کار کرده ای که قیافه ات، قیافه ی زن شده؟!
عرض کردم: زن زیبائی را در خواب دیده ام و داستانش در ذهنم مانده است.
فرمود: همان است، استغفار کن.

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی