شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۲۱ ب.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

عملیات والفجرمقدماتی، یادداشتهائی از خاطرات رزمندگان(۱)

شهدا و دفاع مقدس

8-Sal-Defa moghadas (6)

نویسنده: سید یعقوب حسینی

توجه: درباره عملیات والفجر مقدماتی با بیش از یکصد نفر از رزمندگان که درآن نبرد شرکت داشتند مصاحبه شده که به منظور اختصار و جلوگیری از تکرار خاطرات مشابه، فقط نقطه نظرات تعداد معدودی از رزمندگان که نسبتاً مسئولیت مهمتری را در عمیات داشته اند، مورد بررسی قرار داده و خلاصه نظریات و مشاهدات آنان را دراین کتاب منظور نموده ایم.
برادر احمد اسکندری معاون لشکر محمد رسول الله (ص)

من درعملیات والفجر مقدماتی معاون لشکر محمد رسول الله بودم. به نظر من تمام لحظات جنگ خاطره است که می توان برای آن کتابها نوشت. قبل ازآن که عملیات شروع شود به خاطر نیاز به آماده تر کردن واحدها، عملیات مدتی به تأخیر افتاد. در این مدت تمام رزمندگان برای شروع عملیات لحظه شماری می کردند و با شور و شوق فوق العاده خود را برای شرکت در آن آماده می ساختند.
عملیات والفجر مقدماتی با نبردهای قبلی تفاوت فاحشی داشت و آن به علت وجود موانع مصنوعی زیادی بود که ارتش عراق در مسیر پیشروی نیروهای ما ایجاد کرده بود. ضمن اینکه زمین منطقه عملیات رملی بود و هرگونه حرکات خودروها و حتی پیاده در اینگونه رملها بسیار مشکل و کند بود. موانع مصنوعی شامل کانالهای آبگیر، خندق، سیم خاردار و میدانهای مین بود. این موانع پیشروی نیروهای ما را به تأخیر می انداخت و حتی متوقف می کرد.
بالاخره روز آغاز عملیات فرا رسید در این روز، نیروهای ما مجبور بودند در آن زمینهای رملی حدود ۱۹ کیلومتر راهپیمائی بکنند، تا به مواضع مقدم دشمن برسند. این مرحله خود یکی از مهمترین و مشکل ترین مراحل این نبرد بود.
حدود ساعت ۰۹:۰۰ و اندی عملیات شروع شد و نیروهای حمله ور ما به مواضع دشمن حمله کردند و تا نزدیکی کانالهای دشمن پیشروی نمودند. تا زمان وصول به کانالها درگیری جدی با دشمن پیش نیامد و چنین به نظر می رسد که نیروهای دشمن غافلگیر شده اند. زیرا در پستهای شنود که از شبکه ارتباطی نیروهای عراقی کسب خیر می شد، پیامهایی بین نیروهای عراقی مبادله می گردید که حاکی از محاصره شدن آنها بود. نیروهای ما موفق شدند از کانالها بگذرند و نیروهای دشمن را عقب برانند. اما به علت نبودن جاده های مواصلاتی مناسب و مطمئن تقویت و پشتیبانی نیروهای حمله ور با مشکلاتی مواجه گردید. به حدی که نیروهای حمله ور مجبور به عقب نشینی به شرق کانالهای دشمن شدند و در دامنه تپه های رملی خاکریز ایجاد شد تا درآن پدافند نمایند. نیروهای دشمن برای انهدام نیروهای ما چندین پاتک در همان شب اجرا کردند که همگی دفع شد. در ضمن در این مدت قسمت دیگری از نیروهای ما وارد منطقه نبرد شدند و مواضع را تحکیم کردند و ضرباتی نیز به نیروهای دشمن وارد ساختند. نتیجه این مرحله از عملیات والفجر مقدماتی آن بود که نیروهای ما تپه های رملی را تا شرق جاده مرزی بتصرف خود درآورند. برادر اسکندری در پاسخ این سئوال که عبور از کانالها با چه وسیله انجام گرفت. گفته اند که پلهای متحرکی آماده شده بود و به محض این که نیروهای ما به نزدیک کانالها می رسیدند، پلها برقرار می شد و نیروها از آنها عبور می کردند.
درباره علت انتخاب مسیرهای صعب العبور از میان تپه های رملی دراین عملیات، نامبرده نظر داد که هدف غافلگیر کردن دشمن بود. زیرا منطقه عملیات به نحوی بود که فرماندهان عراق تصور نمی کردند، نیروهای ما بتوانند از آن تپه های رملی عبور کنند. و انتظار دشمن این بود که نیروهای ما از طرف فکه و جبل فوقی-در شمال میشداغ-حمله را آغاز نمایند.
سروان توپخانه احمد رودک فرمانده آتشبار در تیپ ۵۸ پیاده ذوالفقار

من به عنوان فرمانده یک واحد رزمی در خط مقدم منطقه نبرد نبودم، ولی به عنوان توپخانه کمک مستقیم در پشتیبانی یگان های رزمی بودم. بنابراین نظریات من به صورت استنباطی و نه مشاهدات عینی.
در عملیات محرم که قبل از والفجر اجرا شد، موفقیت نیروهای ما بیش از آن بود که تصور می کردیم. اما به طورکلی نیروهای ما در مجموع خیلی کمتر از مقدار مورد نیاز برای این گونه نبردهای گسترده بود. در نتیجه بعد از آن حمله با کمبود نیرو مواجه شدیم. این مسئله پیش بینی نشده بود که بعد از اجرای مراحل اولیه برای ادامه عملیات چه نیروهائی باید وارد عمل شوند. لذا عملیات با همان نتایج به دست آمده متوقف گردید و نیروهای ما به حالت پدافندی در آمدند. قبل از آغاز عملیات به تیپ ۵۸ ذوالفقار که یک گردان آن در منطقه عملیات محرم و بقیه درغرب بستان مستقر بود، دستور داده شد به منطقه عملیات محرم تغییر مکان نموده و درآن منطقه مواضع پدافندی اشغال کند. چنین شایع شده بود که در رده های بالا عملیات دیگری تحت بررسی و طرح ریزی است.
درباره چگونگی علت انتخاب منطقه و نحوه عملیات والفجر چنین گفته شد که نظر به این که مسئله کنفرانس کشورهای غیر متعهد در جریان است، برای نشان دادن قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران لازم است یک عملیات وسیعی اجرا شود تا بازتاب جهانی قابل ملاحظه ای داشته باشد. به این منظور منطقه حمله درغرب بستان انتخاب شد تا هدفهای مهمتری داشته باشد. در این باره دو راه کار به نظر می رسد یک راه کار حمله از سمت شمال فکه و راه کار دیگر حمله از جنوب غرب بستان. که به نظر می رسید قسمت شمالی مناسبتر بود اما در بررسی های ستادی چنین نتیجه گرفته شد که راه کار جنوبی سهل الوصول تر است و مدت زمان لازم برای طرحریزی و آمادگی کمتر می باشد. لذا آن راه کار انتخاب شد و به مرحله اجرا درآمد.
اما درمرحله اجرا حتی در همان شب اول حمله نیز موفقیتی نصیب نیروهای ایران نشد و زیرا عراقیها کاملاً از حمله ما آگاه بودند و احتمالاًً خائنی به نیروهای عراقی پناهنده شده و طرح نبردهای ایران را افشا کرده بود، یا این که افرادی که در هنگام شناسائی به اسارت دشمن درآمده بودند، اطلاعات لازم را دراختیار نیروهای عراقی قرار داده بودند. از معایب مرحله شناسائی عملیات این بود که غالباً به جای این که افراد کم مسئولیت تر به مأموریت شناسائی اعزام شوند تا در صورت اسیر شدن اطلاعات چندانی نداشته باشند که دراختیار دشمن قرار دهند، معمولاً فرماندهان رده های بالا برای شناسائی منطقه می رفتند و این روش این گونه خطرات را در بر داشت. درباره بعضی مسائل ناهماهنگی هایی نیز بین فرماندهان نیروهای ارتش و سپاهی ایجاد شده بود. به هرحال حمله مورد بحث در منطقه ای اجرا شد که بجز خودرو تویوتا هیچ خودرو دیگری در آن قدرت تحرک لازم را نداشت. حتی برای حرکت خودرو تویوتا در مسیر حرکت وسایلی قرار می دادند که تا امکان عبوراز رملها وجود داشته باشد. نیروهای دشمن که متوجه طرح عملیات نیروهای ما شده بودند منطقه را خالی گذاشته بودند تا نیروهای ما را بدانجا به کشانند و هنگامیکه نیروهای ما وارد آن منطقه خالی شدند، نیروهای عراقی از طرفین پاتک کردند و آنها را قیچی نمودند و محاصره کردند. برای شکستن خط محاصره یگان های محاصره شده حدود ۴ ساعت تلاش شد که از جمله تلاش ایثار گرانه جهاد سازندگی شایان توجه فوق العاده بود.
به نظراین افسر، عامل اصلی در به وجود آمدن این شرایط، غرور بیش از حدی بود که در بعضی از فرماندهان ایجاد شده بود. این غرور سبب گردیده بود که آن همه موانع بسیار سختی که دشمن در منطقه تحت کنترل ایجاد کرده بود، کم اهمیت تلقی شود. در حالی که این موانع امتیازات زیادی برای دشمن ایجاده کرده بود که سبب ناکامی نیروهای ما دراین نبرد گردید. اما حداقل محاسن این نبرد آن بود که بعد از این که فرماندهان متوجه مشکلات شدید آن شدند از ادامه عملیات صرف نظر کردند.
برادر بسیجی محمد حسین شیرزادی عضو گردان سلمان

من در اوایل بهمن ماه وارد خوزستان شدم. به پادگان دو کوهه رفتم. به لشکر محمد رسول الله (ص) پیوستم. درآن لشکر به تیپ سلمان فارسی معرفی شدم. اکثر افراد این تیپ از افراد بسیج کرج بودند. همان شبی که من وارد این تیپ شدم با تعدادی ازافراد آن تیپ به حوالی تپه رقابیه رفتیم. در پشت مواضع پدافندی آن منطقه مشغول یادگیری آموزشهای نظامی شدیم. در عملیات والفجر سازمان دهی بهترازعملیاتهای دیگر بود. وظایف و مأموریتها روشن تر تعیین می گردید. در حالی که در عملیاتهای قبل ممکن بود، حتی چند ساعت قبل ازآغاز حمله مأموریتهای واحدها عوض شود. در مرحله آمادگی شناسائیهای منطقه به کرات انجام شد و تقریباً اکثریت افراد با خصوصیات زمین و دشمن آشنا شدند و مأموریت هر نفر و هر گروه به دقت تعیین گردید.
زمین منطقه عملیات رملی و حرکت در آن بسیار مشکل و خستگی آور بود. اما خوشبختانه در شب عملیات بارانی بارید و رملها تا اندازه ای سفت و محکم شدند. حرکت ساده تر گردید. در شروع حرکت از یک منطقه درختزار عبور کردیم و این منطقه آن چنان درهم و سخت بود که برای دشمن امکان عبورازآن غیر قابل تصور بود.
من در مرحله دوم عملیات شرکت داشتم یگان ما تا ساعت ۲ بعدازظهر شروع به حرکت کرد و حدود ساعت ۱۱ شب به مواضع مقدم نیروهای خودی رسید و نیروهای ما در شرق مواضع دشمن موضع دفاعی گرفته بودند. بعد از این که واحد ما به منطقه جلو رسید، مواضع پدافندی گرفت. البته قرار براین بود که به عنوان واحد خط شکن در حمله شرکت کنیم اما آن شب تصمیم گرفته شد، به روش دیگری عملیات هدایت گردد. بالاخره ما پیشروی را آغاز کردیم. حدود ساعت ۰۳:۳۰ بعد از نیمه شب به یک جاده باریکی رسیدیم. هنگام عبور از آن جاده، من یک متر به خارج از جاده منحرف شدم. همان موقع روی یک مین دشمن رفته و مجروح شدم و به بیمارستان تخلیه گردیدم.
برادر پاسدار محمد رضا کارور فرمانده گردان مقداد

این عملیات بر خلاف عملیات های گذشته مسائلی در برداشت از جمله آن که در خط مقدم، فاصله بین نیروهای ما و نیروهای دشمن زیاد بود. ما مجبور بودیم برای رسیدن به نیروهای دشمن و اخذ تماس مسافت زیادی را طی بکنیم. در طول مدت طی این مسافت دشمن توانست آمادگی بیش از پیش پیدا کند و مواضع و موانع زیادی در مسیر حرکت واحدهای ما ایجاد نماید و مانع پیشروی سریع نیروهای ما گردد.
نیروئی که برای عملیات در نظر گرفته شده بود، دارای روحیه عالی و توان رزمی مناسبی بود. زیرا برای آماده کردن این نیرو مدتی تلاش شده بود. گردان مقداد جزو یگان های شرکت کننده دراین عملیات بود قرار بود دو گردان دیگر نیز به همراه آن وارد عمل شود. باید یادآور شوم که پیروزی های نبردهای گذشته کمی غرور در ما ایجاد کرده بود و تا حدودی خدا را فراموش کرده بودیم. در صورتی که همه چیز از جانب خداست، پیروزی یا شکست.
ما بایستی حدود ۱۳ کیلومتر راهمپیائی می کردیم تا به خط دفاعی دشمن می رسیدیم. در این مسیر، موانع و میدان های مین به وسیله نیروهای دشمن برقرار شده بود. بنابراین اولین مأموریت ما آن بود که دراین موانع دشمن معابری باز کنیم. طرح این بود که دو گردان خط شکن آن معابر را باز کنند. بعد گردان ما و سایر گردان های حمله ور از آنها عبورکنند و به مواضع دشمن حمله نمایند. اما متأسفانه کار مثبتی صورت نگرفت. ما در هنگام شب تا کانال سوم دشمن پیشروی کردیم. اما به علت دوری مسافت، زمان عملیات به روز کشانده شد و ادامه عملیات امکان پذیر نگردید.
هدف گردان ما اشغال قسمتی از مسیر جاده آسفالت موازی خط مرز بود. ما به اولین کانال دشمن که تا جاده یاد شده حدود یک کیلومتر فاصله داشت رسیدیم. از کانال هم عبور کردیم.
اما در همان جا مجبور به پدافند شدیم. دشمن تمام تجربیاتی را که در نبردهای گذشته به دست آورده بود، دراین عملیات از آنها استفاده کرد. از جمله آنها ایجاد کانال های وسیع و طولانی در جلوی منطقه دفاعی خود بود.
برادر بسیجی احمد کیانی عضو تیپ ۲ لشکر نجف اشرف

قبل از شروع عملیات، ما در یک منطقه آموزشی مستقر بودیم. دشمن این منطقه را شناسائی کرد و چندین بار با هواپیماهای خود آن منطقه را بمباران نمود، ولی آسیبی به یگان های ما وارد نشد. یک شب قبل ازآغاز عملیات ۳ گردان از لشکر نجف به جنگل عمقر اعزام شد که من هم یکی از افراد آن بودم ما در آن جا مواضعی تعیین کردیم. احتمالاًًً به وجود واحدهای ما پی نبردند، در شب عملیات هنگامی که حرکت ما شروع شد نیروهای دشمن با گلوله های منور منطقه را روشن کردند و آتشهای دوربرد دشمن نیز به منطقه ما اجرا می گردید.
بعد از طی مسافتی که حدود ۴ ساعت طول کشید، به میدان مین دشمن رسیدیم. دستور توقف داده شد، تا یگان تخریب در میدان مین دشمن معابری ایجاد کند. این امر فرصتی به افراد داد تا کمی استراحت کنند. یگان تخریب با استفاده از نور گلوله های روشن کننده دشمن موفق شد معابری در میدان مین دشمن باز کند. این عمل حدود ۲۰ دقیقه طول کشید. بالاخره معابر باز شد و ما عبور ازآن را شروع کردیم. حدود ۱۵ دقیقه دیگر راه رفتیم تا به کمین دشمن رسیدیم و با دشمن درگیر شدیم. بعضی از افراد، فرمانده خودشان را گم کرده بودند ولی به هر حال واحدهای کمین دشمن منهدم گردید. نیروهای ما به خط اول دفاعی دشمن رسیدند. در آن خط نیز حدود نیم ساعت درگیر شدیم و خط اول دشمن را شکستیم و به حرکت به جلو ادامه دادیم. بار دیگر به موانع سیم خاردار و میدان مین دشمن رسیدیم که قسمت اطلاعات و عملیات ما قبلاًًً ازآن اطلاع نداشت. یعنی اطلاعات ما از دشمن بیشتر درباره همان موانع مقدم بود و از موانع بعدی اطلاعات کافی نداشتیم. یگانهای دشمن برای حرکت خود معابری در موانع ایجاد کرده بودند که برای ما مشخص شد و ما نیز از همان معابر استفاده کردیم و به پیشروی ادامه دادیم. با عناصر سبک دشمن درگیر شدیم، همه آنان را منهدم کردیم. درگیری ما با دشمن دراین منطقه تا حوالی آغاز روشنایی روز به درازا کشید. دراین موقع تا شرق کانال پیشروی کرده بودیم. یک خودرو دشمن در مقابل ما در حال فرار و عقب نشینی بود. ما عمداً او را نزدیم تا مسیر او را پیدا کنیم و تعقیب نمائیم. همین کار سبب شد تا ما بتوانیم به کانال دوم برسیم و از آن بگذریم. بعد از عبور ازکانال دوم به پاسگاه رشیده رسیدیم و از پاسگاه نیز گذشتیم. نزدیک های صبح بلدوزرها و لودرهای خودی به جلو آمدند و برای ما خاکریز ایجاد کردند. واحد زرهی هم که در عقب ما حرکت می کرد، وارد منطقه شد. اما یگان های سمت راست و چپ -شمال و جنوب-ما درست عمل نکرده بودند. کمی عقب تر از ما بودند و ما هم عقب تر رفتیم و حدود دو کیلومتر عقب تر، خاکریز دیگر برای ما ایجاد شد. در پشت آن، موضع پدافندی تهیه کردیم. بعد از آغاز روشنائی روز عکس العمل دشمن شدیدتر شد و در تمام روز ما با دشمن درگیر بودیم. حدود ساعت ۱۵:۰۰ پاتک اصلی دشمن شروع شد. اما با مقاومت سرسختانه نیروهای ما مواجه گردید و عقب نشینی نمود. بعد از این عمل، فرماندهان تیپ و گردان گفتند نفرات را عقب بیاورید تا سازماندهی جدیدی بکنیم و برای مراحل بعدی آماده شویم. ما یک شب استراحت کردیم و بار دیگر به طرف جنگل عمقر اعزام شدیم. تا خاکریزهای مرحله اول عملیات پیشروی کردیم، تا دستور حمله صادر گردد. توپخانه دشمن تمرکزات آتش خود را به منطقه همان خاکریز روانه کرده بود، اما تلفات قابل ملاحظه ای به ما وارد نکرد. حدود ساعت ۷ شب ۱۹ بهمن حمله آغاز شد و ما از خاکریز خودی گذشتیم و تا میدان مین دشمن پیشروی کردیم. حدود نیم ساعت در پشت میدان مین متوقف شدیم تا یگان تخریب گذرگاه باز کند و عناصر لشکر نجف از آن عبور نمایند. بالاخره از میدان مین اول گذشتیم و تا میدان مین دوم پیش رفتیم. اما درآن جا آتش های انبوه دشمن، ما را به زیر آتش گرفت. این آتش به قدری شدید بود که فرماندهان گفتند: اگر ۱۰ دقیقه دیگر در آن جا توقف کنیم، همه نابود خواهیم شد. اما ناگهان آتش دشمن خاموش شد و ما از میدان مین دوم نیز گذشتیم و من در همان جا از ناحیه پا مجروح شدم.
برادر پاسدار محسن اسمعی قسمت اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر عاشورا

توجه: این برادر، در عملیات والفجر مقدماتی زخمی شد و این مصاحبه در بیمارستان با وی به عمل آمده است.
من جزو قسمت عملیات و اطلاعات تیپ ۲ لشکر عاشورا، در عملیات والفجر مقدماتی شرکت داشتم. در همان عملیات زخمی شدم. دو سه روز قبل ازآغاز عملیات، ما در منطقه مقدم بودیم و هنوز گردان های ما در عقب بودند. شخصیت های مذهبی از جمله آیت الله ملکوتی آمدند و برای افراد سخنرانی کردند. یک روز نیز برادر آهنگران به منطقه آمد و مجلس سینه زنی برپا شد. گردان های شهید محراب و حضرت قاسم مأموریت خط شکن را داشتند. چند گردان مأموریت حمله به عمق منطقه دشمن را عهده دار بودند. ما چندین روز منطقه را دیدبانی می کردیم و فعالیت دشمن را زیر نظر می گرفتیم. قبل از شب حمله، سپاه قدر در نظر گرفت که یک واحد گشتی به جلو اعزام شود و من جزو گروه گشتی حدود ساعت ۱۱ شب با یک دستگاه خودرو به جلو رفتیم. نزدیکی خط دژبان لشکر-پست کنترل-از خودرو پیاده شدیم و از آن جا به بعد پیاده رفتیم تا به محلی به نام ایزاب رسیدیم. تک درختی در آن جا بود. ما با گروه دیگری از افراد خودی که در حال شناسائی بودند برخورد کردیم. این گروه با موتور در منطقه طناب کشی می کردند -احتمالاًً منظور مشخص کردن مسیر حرکت شبانه بود-گروه ما تمام مدت شب مشغول بررسی منطقه و شناسائی مواضع و موانع دشمن بود. تا اینکه بامداد فرارسید و ما به منطقه تجمع خود مراجعت کردیم. بعد از مدتی استراحت، افراد گروه های گشتی یک جا جمع شدند و بررسی اطلاعات و مبادله آنها و هماهنگی ها انجام شد. بعد برادر حاجی همت مسئول سپاه ۱۱ قدر به منطقه آمد و اطلاعات را در اختیار او قرار دادیم. متقابلاً با طرح عملیات توجیه شدیم، نیروها نیز به جلو آمدند. عموماًً با خودروهای شخصی مانند تویوتا و ۱۰ تن یا ایفا بودند.
من به قرارگاه تاکتیکی تیپ رفتم و با مسئول تیپ صحبت کردم. او دستور داد طبق تقسیم بندی که شده بود، هر یک از ما به گردانی برویم. من به گردان خود رفتم. با فرمانده گردان صحبت کردم و او و فرماندهان گروهانها را با منطقه توجیه نمودم. طبق طرح گردان ما به جلو حرکت کردیم. حدود ساعت ۱۱ شب بود که به پشت میدانهای مین دشمن رسیدیم و عملیات آغاز شد. واحدهای دیگر جلوتر از ما از آن گذشته بودند. ما هم به پیشروی ادامه دادیم.
حدود ساعت ۰۳:۰۰ به مواضع دشمن رسیدیم. دراین هنگام، من که مسئول اطلاعات و عملیات بودم، به قرارگاه تیپ احضار شدم. در همان موقع به واحدهای جلو نیز دستور دادند مواضع اشغال کنند. تا ظهر آن روز در قرارگاه تیپ بودم. صبح روز ۱۹ بهمن بار دیگر به جلو اعزام شد و در منطقه یکی از گردانهای تیپ ۲ که در مواضع پدافندی گسترش داشت، مشغول انجام وظیفه شدم. ظهرآن روز فرمانده لشکر ما به منطقه آمد. مسئول اطلاعات و عملیات لشکر همراه او بود. گفت: عده ای برای شناسائی به جلو بروند، چون امشب تیپ دیگری حمله خواهد کرد. من با تعدادی برای شناسائی حرکت کردیم و در هنگام شناسائی خمپاره ای منفجر شد. من زخمی شدم و به عقب برگشتم. اما بیهوش شده بودم و مرا با هلیکوپتر به دزفول تخلیه کردند.
برادر پاسدار محمد رضا مدرس از واحد عملیات و اطلاعات لشکر محمد رسول الله (ص)

عملیات والفجر مقدماتی خیلی وسیع بود-توضیح اینکه با این برادر زمان اجرای عملیات مصاحبه شده است-سعی ما این بود که به تمام اهداف خود برسیم. ولی هنوز مرحله اول عملیات ( در۶۱/۱۱/۱۲) به پایان نرسیده بود.
عملیات چنین شروع شد که ما از بیت شایه به جلو رفتیم. هدف آن بود که از دب دیبه به عراق حمله ور شویم. اما نیروهای ما قدری تأخیر داشتند. حدود ساعت ۰۹:۳۰ حمله با اعلام کمله رمز یا الله شروع شد. ولی به نظر می رسید که دشمن قبلاًًً از حمله ما آگاه شده بود و تمام فعالیت ما را زیر نظر داشت. هنگام شروع حمله، آتش سنگین دشمن به منطقه نیروهای ما روانه شد. در عین حال نیروهای ما به موانع و میدانهای مین دشمن برخورد کردند. ولی با تکیه بر نیروی ایمان به خدا به پیشروی ادامه دادند. زمین منطقه عملیات رملی بود و افراد را خسته می کرد، ضمن این که طول مسافت نیز زیاد بود و حرکت خودروها نیز به کندی انجام می گرفت. ما حدود ۹ کیلومتر به حالت پیاده روی این رملها راه پیمائی کردیم. خیلی خستگی آور بود. به نحوی که هنگامی که به نزدیکی مواضع دشمن رسیدیم. از فرط خستگی عده ای نشستند و عده ای نیز دراز کشیدند. در حالی که نیروهای عراقی بر پرتاب گلوله های منور منطقه را روشن می کردند. این عمل به نفع ما نیز بود و ما مواضع دشمن را می دیدیم. در همان منطقه حدود ۲ساعت متوقف شدیم تا خستگی افراد کمی کاهش یافت و رمز شروع حمله اعلام و حمله آغاز شد.
موانعی که نیروهای عراقی ایجاد کرده بودند، خیلی قویتراز مناطقی بود که در آنها قبلاًً حمله کرده بودیم. میدانهای مین با شبکه های سیم خاردار حلقوی تقویت شده بود. برداشتن آنها بسیار مشکل بود. بالاخره از آن موانع گذشتیم و به کانالهای احداثی عراق رسیدیم. عرض کانالها حدود ۳ متر بود. از پلهای ارتشی برای پل زنی استفاد شد و لودرها نیز جلو آمدند. کانال را در نقاطی پر کردند و مسیر حرکت یگانها را صاف نمودند. دیگر نیازی به وسایل پل نبود.
در مرحله اول عملیات بعضی از یگانها موفق شده بودند تا جاده آسفالته پیشروی کنند. ولی یگانهائی موفق به پیشروی نشدند. دستور داده شد واحدهائی که جلوتر بودند عقب نشینی کنند تا از خطر محاصره شدن رهائی یابند.
برادر پاسدار عزیز تقوی فرمانده گروهان در گردان کوثر

در عملیات والفجر مقدماتی برادر فواد هویزی فرمانده گردان کوثر بود. یکی از بهترین فرماندهان سپاه بود. چند شب قبل از شروع عملیات، ما به جنگل عمقر رفتیم و آماده برای حمله شدیم. اما از پشت شنود اطلاعاتی از نیروهای عراقی می رسید که نشان می داد نیروهای عراقی به حمله ما پی برده اند. به همین جهت، عملیات ۳ روز به تأخیر افتاد. بالاخره حمله شروع شد و یگان ما را به پشت خاکریزی که از نیروهای عراقی باقی مانده بود بروند. نیروهای ما حدود ۱۵ کیلومتر جلوتر رفته و به آن خاکریز رسیده بودند. این منطقه در زیر آتشهای سنگین دشمن قرار داشت. ما در خط اول به انتظار ماندیم تا دستور پیشروی صادر شود. بالاخره دستور حمله صادر شد. طبق طرح بایستی یکی از گردانهای تیپ نجف اشرف که خط شکن بود پیشروی می کرد، بعد گردان عمار پیشروی می نمود و منطقه را پاکسازی می کرد. سپس گردان ما -کوثر-حرکت می کرد و به مواضع خط دوم دشمن حمله ور می گردید. بعد از گردان ما، یگان مکانیزه خودی به واحدهای زرهی دشمن حمله می نمود. افراد گردان ما در پشت خاکریز تا ساعت ۱۰ شب به انتظار نشستیم. خط اول به وسیله بسیج اصفهان و خط دوم به وسیله گردان عمار شکسته شد و برای شکستن خط سوم مقاومت دشمن گردان ما پیشروی کرد. اما افراد ما به میدان مین دشمن برخورد کردند. در تغییر سمت، از مسیر پیش بینی شده منحرف شده و راهها را گم کردند. در همین منطقه برادر فواد هویزی و تعدادی دیگر از افراد ما به روی مین دشمن رفتند. اما آسیب جدی به آنان وارد نشد. آتش توپخانه دشمن مدام به سر ما می ریخت و تلفاتی به ما وارد می کرد، ولی ما موفق شدیم به پشت خاکریز دشمن برسیم. دیدیم نیروهای عراقی از آن خاکریز عقب نشینی کرده اند. بالاخره ما موقعیت خود را تشخیص دادیم و راه را پیدا کردیم. اما در همان جا باقی ماندیم، تا از فرماندهان بالاتر دستور برسد. خاکریز که ما گرفته بودیم محل هدف یگان های لشکر علی ابن ابیطالب بود. در همان تاریکی شب و زیر باران گلوله دشمن، برادران جهاد سازندگی برای نیروهای ما خاکریز تهیه می کردند. تلاش جهاد سازندگی فوق العاده فداکارانه بود که به وصف نمی گنجد. من در همان شب ترکش خوردم و هنگام صبح به عقب تخلیه شدم. سایر برادران نیز همان موقع عقب نشینی کردند، لذا درآن شب گردان ما با دشمن درگیر نشد.
برادر بسیجی عضو گردان کمیل تیپ عمار لشکر محمد رسول الله (ص)

گردان ما حدود دو ماه قبل از عملیات والفجر مقدماتی، درمنطقه مستقر شد و آموزشهای لازم را طی کرد. تأخیرافتادن عملیات آفندی سبب ناراحتی افراد شده بود، تا این که روزی احساس شد نیروهای عراقی آماده برای حمله به نیروهای ما می شوند. بدین جهت گردان برای دفع حمله دشمن به خط مقدم اعزام شد. ولی حمله دشمن به اجرا در نیامد. بعد از آن یگان ما حدود ۲۰ روز در محل باقی ماند، تا این که یک روز قبل از عملیات، گردان ما را به عقب بردند و گفتند: قریباً حمله ای اجرا خواهد شد. این امر سبب خوشحالی افراد گردان ما گردید، تا این که حمله فرا رسید. در این عملیات مأموریت گردان ما تصرف جاده آسفالته بود. پیشروی طبق طرح شروع گردید. در هنگام پیشروی به یک گردان دیگر خودی برخورد کردیم که از مسیر حرکتش منحرف شده بود. به نظرآمد که اشکالاتی در هماهنگی حرکات ایجاد شده است. در این موقع به حدود ۲۰ متری نیروهای عراقی رسیده بودیم، آن چنان که یکی از افراد عراقی صدا کرد شما خودی هستید یا دشمن -البته به زبان عربی-وقتی که فهمید خودی نیستیم، احتمالاًً به یگان خود اطلاع داد و نبرد آغاز شد. آتش سلاح تیر مستقیم دشمن به منطقه ما روانه گردید و افراد ما را زمین گیر کرد. تعدادی از افراد ما زخمی شدند. این وضع حدود نیم ساعت به طول انجامید و دراین مدت نیروهای خودی توانسته بودند معابری در میدانهای مین و موانع دشمن ایجاد کنند. ما پیشروی را ادامه دادیم و به کانال دوم رسیدیم. در پشت این کانال نیروهای عراقی کاملاًً آماده مقابله با ما بودند و نیروهای ما را زیر آتش سنگین خود گرفتند. نبرد شدیدی بین نیروهای ما و عراقی ها در گرفت. تیربارهای عراقی مزاحم بودند، ولی برادران ایثارگر ما با فداکاری عجیبی آنها را خاموش ساختند. اما یگان ما به هرحال زمین گیر شد و نتوانست به پیشروی ادامه دهد، زیرا مقاومت عراقی ها خیلی قوی بود.
احتمالاًً اشتباهاتی در عمل بعضی از یگانها رخ داده بود. یک نفر اشتباهاً به نام فرمانده تیپ به واحدها دستور داده بود که عقب نشینی کنند، بدین جهت واحدهای پشتیبان کمی عقب نشسته بودند و بین آنها و ما فاصله ایجاد شده بود. دشمن نیز سریعاً تجدید سازمان کرده و به نیروهای ما فشار وارد نمود. به ما اطلاع دادند، مهندسی رزمی در شرق کانال سوم خاکریز احداث کرده است و گردان ما به آن خاکریز عقب نشینی کرد اما عناصری در محاصره دشمن مانده بودند که چند شب بعد به وسیله گردانهای دیگر خط محاصره شکسته شد و آنها را نیز به عقب آوردند.
منبع: حسینی،سید یعقوب ،عملیات والفجر مقدماتی،انتشارات هیئت معارف جنگ ،۱۳۸۹

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی