نویسنده: محمد رضا هدایت پناه
روزی که یک ملت شاد شد
ایران در نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی درحال دست و پنجه نرم کردن با وقایع پس از آن بود؛ درگیری های داخلی و اشتباهات دیپلماتیک کوچک و بزرگ دست به دست هم داده بودند تا ایران در وضعیت خطرناکی قرار بگیرد. اکثر مسوولان تجربه بزرگی در اداره یک کشور نداشتند و با روی آوردن به مردمی کردن کارها علاوه بردستیابی به موفقیت های بزرگ، نکات زیادی هم مورد غفلت قرار گرفت مثل تحرک و آرایش رزمی ارتش بعث در مرزهای غربی که بزرگ ترین آنها بود.
تدبیر پدافند در ضلع شمالی
پدافند سرسختانه در این جبهه با ایجاد استحکامات فشرده/بهره برداری از موانع هورالعظیم و مناطق آب گرفتگی *تهیه قدرت آتش زیاد و تهیه احتیاط های قوی برای انهدام رخنه های احتمالی با استقرار حداقل دو لشگر تقویت شده ۵ مکانیزه و۶زرهی.
تدبیر پدافند در امتدا ساحل رودخانه کارون
با الهام از نظریه فیلسوف نظامی چین«سن تزو» که می گوید: «بگذارید دشمن از رودخانه بگذرد ولی قبل از آنکه بتواند به طور کامل در ساحل انسجام بگیرد علیه او عکس العمل نشان دهید» نیروهای عراقی(لشکر سوم زرهی) ساحل رودخانه کارون در حد فاصل رودخانه تا جاده را اشغال نکرده و به گسترش یگان های سبک پوششی علیه نیروهایی که موفق به عبور از کارون می شدند، بسنده کردند
تدبیر پدافند در منطقه خرمشهر
پدافند سرسختانه از منطقه خرمشهر و ایجاد استحکامات بسیار سنگین و متوالی(در عمق) در شرق و جنوب شهر برای خنثی کردن هر گونه تلاش عبور از رودخانه/احداث خاکریزهای شرقی-غربی متوالی و موازی در شمال شهر برای جلوگیری از هر گونه تلاش آفندی شمالی -جنوبی/ایجاد یک سلسله موانع ضد هوا بردو میادین مین برای جلوگیری از هر گونه عملیات فرود چترباز، هوا برد و متحرک هوایی/ایجاد استحکامات بسیار زیاد در داخل شهر برای جنگ خانه به خانه.
در سوی دیگر مرز، صدام حسین با دقت فراوان در حال رصد اتفاقات ایران بود. تغییرات و اقدامات انجام شده به خاطر شرایط انقلابی به قدری گسترده بودند که فرماندهی نیروی زمینی به یک سرهنگ سپرده شده بود و نیروی دریایی بیش از ۵۰درصد از خدمه متخصصش را از دست داده بود. ولی اوضاع هیچ بخشی به اندازه نیروی هوایی وخیم نبود نیروی هوایی تعداد زیادی از نخبه ترین خلبانانش را از دست داده بود و ظاهرا همه چیز آماده بود و صدام تنها باید دست دراز می کرد و خوزستان را مانند سیبی که از درخت جدا می کنند به چنگ می آورد
سرانجام روز موعود فرا رسیده و ارتش عراق در۳۱شهریور ۱۳۵۹یورش وسیع خود را در جبهه هایی به طول ۱۳۵۱کیلومتر به درون خاک ایران آغاز کرد. اما برخلاف آنچه تصورش را می کرد با مقاومت و از جان گذشتگی مردان عرب خوزستان مواجه شد. ولی این تمام ماجرا نبود و صدها سورتی پرواز هواپیماهای ایرانی و بمباران های کوبنده آنها نشان از اشتباه اطلاعاتی غرب در پیش بینی زمین گیر بودن نیروی هوایی ایران بود. «همت مردم ایران زمین برای دفاع از مرزهایشان» در محاسبات بعثی ها جایی نداشت. این لقمه خیلی بزرگ تر از دهان پر از لاف صدام بود و ارتشی که قرار بوده فرمانده آن پس از یک هفته در تهران صبحانه بخورد، بعد از یک ماه از آغاز نبرد و پس از انتقال لشگر۱۶زرهی به خوزستان، با اشغال زمینی به مساحت۱۴۰۰۰کیلومتر مربع که حتی به اندازه یک درصد خاک ایران هم نبود. در حوالی اهواز متوقف شد. عراق بازی خود را کرده بود و حالا زمان آن فرا رسیده بود تا فرزندان این سرزمین دست به مهره شوند تا به این لشگر بی رحم، آداب رزم آوری بیاموزند.
شیر خفته برمی خیزد
یک سال اول نبرد صرف توقف ماشین جنگی عراق در ۸۰کیلومتری اهواز شده بود و دیگر زمانش رسیده بود که ماشین جنگی ایران کارش را آغاز کند. ایران که حالا سازمان رزمش را بازیافته بود با اتکا به جنگ آوری نیروهای رزمنده، موفق شد در عملیات ثامن الائمه، شهر آبادان را از محاصره دشمن خارج کند. دوماه بعد، در آغاذ ۱۳۶۰با اجرای موفق عملیات طریق القدس، بستان هم از دست اشغالگران خارج شد. پس از این پیروزی های بزرگ بود که چزابه و شورش با پدافند جانانه خود، صدام را متوجه کردند که پیشروی در ایران دیگر مکن نیست. حالا نوبت آن رسیده بود که عراقی ها طعم سرب گداخته ایرانی را بچشند.
نوروز سال۱۳۶۱از راه رسید و جوانان ایرانی (متاسفانه با چند هزار شهید) با اجرای عملیات فتح المبین، بیش از ۲۰۰کیلومتر از خاک کشور را آزاد کردند. حالا خرمشهر، عروس شهرهای حاشیه خلیج فارس، تبدیل به مهم ترین و استراتژیک ترین نقطه جبهه های جنگ شده بود. صدام که روز به روز شاهد اضمحلال در نیروهای خود بود، برای روحیه دادن به آنها اعلام کرد که اگر ایران توانست خرمشهر (به قول صدام، محمره)را پس بگیرد، خودش کلید بصره را تقدیم ایران خواهد کرد. اما در این طرف کارف تنها یک روز بعد از پایان عملیات فتح المبین فرماندهی نیروی زمینی ارتش، سرهنگ توپخانه ، علی صیاد شیرازی، با توجه به روحیه جنگ آوری بالای نیروهای ایران و سرخوردگی شدید سربازان عراقی دستور تشکیل جلسه ای برای آماده سازی یک طرح عملیاتی آفندی جدید را صادر کرد.
سرداران و نقشه ها
به نظر می رسید نیروی عراقی پس از دریافت این ضربه های کاری، حسابی گیج شده و همان گونه که فرماندهان ایرانی نتیجه گیری کردند، این لحظه بهترین زمان برای یورش به آنها و خرد کردن توازن رزمی تحلیل رفته شان بود. برخلاف تمام عملیات های بزرگ دیگر قرار گاه مشترک کربلا که حالا فرماندهی عملیات را برعهده گرفته بود، قصد داشت تا به جای فاصله دو ماهه معمول بین عملیات های بزرگ، بزرگ ترین عملیات انجام گرفته تا آن روز را در زمان کمتر از یک ماه به جریان بیندازد تا علاوه براستفاده از روحیه جنگ آوری بالای نیروها، دشمن را هم غافلگیر کند.
مثلث تدبیر پدافندی دشمن
سازمان رزم عملیات بیت المقدس
قرار گاه مرکزی کربال با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران هدایت عملیات را با سه قرار گاه اصلی قدس، فتح و نصر و یک قرار گاه پشتیبان فجر برعهده داشت.
مناطق آزاد شده در عملیات های قبلی
اهداف در نظر گرفته شده برای عملیات بسیار هیجان انگیز بودند. قرار گاه کربلا قصد داشت با یک یورش سراسری و حساب شده در جبهه جنوب علاوه برآزاد سازی این منطقه و شهرهای مهمی همچون طلاییه، جفیر و دارخوین، شهرهای اهواز، سوسنگرد و آبادان را هم از برد توپخانه عراق خارج کند. ولی بدون شک هیچ هدفی به اندازه آزاد سازی خرمشهر نمی توانست باعث رضایت افکار عمومی در ایران شود. البته این تمام برنامه نبود و ارتش قصد داشت با عبور از مرزهای بین المللی ور ساندن خود به غرب اروند رود، بصره دومین شهر بزرگ عراق و تنها راه ارتباطی این کشور با آب های آزاد را محاصره کند تا در مذاکرات صلح احتمالی، دیپلمات های ایران دست بالا را به دست آورند.
قرارگاه فرماندهی کربلا منطقه ای به مساحت۸۰۰۰کیلومتر مربع را برای طرح عملیاتی کربلای ۳انتخاب کرد. سرزمین بزرگی که از شمال به رودخانه کرخه کور، از شرق به کارون، از جنوب به خلیج فارس و از غرب به بصره محدود می شد. منطقه عملیات فاقد هر گونه پستی و بلندی شاخص بود و پوشش گیاهی کمی داشت که در آن هیچ عوارضی مناسبی که نیروهای ایران بتوانند از آن به عنوان سنگر استفاده کنند وجود نداشت. این در حالی بود که واحدهای مهندسی عراقی علاوه برایجاد میادین مین بزرگ، خاکریزهای متعددی را نیز به وجود اورده بودند که نیروی زرهی و تانک های برتر خود را پوشش دهند.
مشکل اصلی فرماندهان پیدا کردن محل مناسب برای وراد کردن نیروها به منطقه بود. تنها معبر منطقی موجود منطقه شمالی و رودخانه کرخه کورو جناح جنوبی و شهرخرمشهر بود که عراق با هوشیاری تمام در هر دوی آنها مواضع پدافندی چند لایه زده بود. خرمشهر تبدیل به یک دژ نظامی شده بود و مواضع نیروی متجاوز در جنوب رودخانه کرخه به صورت چند لایه در آمده بود. تنها محلی که در آن خبری از پدافند متراکم نیروی عراق نبود. ساحل کارون بود. ساحل تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران که البته خودش بزرگ ترین مانع طبیعی بود. کارون با عرض ۲۰۰تا۳۰۰متری که دارد به خودی خود غیرقابل عبور است ولی از بخت بد آب گرفتگی های عظیمی که لودرهای شرکت برق منطقه ای خوزستان برای کند کردن مسیر حرکت ارتش بعثی در آغاز جنگ به وجود آورده بود. بیشتر نواحی کم عرض رودخانه را پوشش می داد و ایجاد سرپل در این نواحی را ناممکن می کرد. با این اوصاف تنها محل ورود ممکن جنوب کارون خروشان بود. این در حالی بود که نیروهای ایرانی تا پیش از این تا به حال هیچ عملیات عبو ر از رودخانه ای را اجرا نکرده بودند. و احتمال اجرای ان برای ایران آن هم در عرض رودخانه بزرگی مثل کارون به قدری کم بود که عراق حتی زحمت ایجاد یک خط دفاعی یک لایه را هم به خود نداده بود.
بهترین انتخاب
طرح عملیاتی کربلای۳یا بیت المقدس علاوه براهداف تاکتیکی مانند آزادی شهر ها، اهداف استراتژیکی همچون ضربه زدن به اعتبار رژیم بعث و حتی ایجاد جو مناسب برای سرنگونی آن را با استفاده از نفوذ ایران بین شیعیان عراق را دنبال می کرد. در عین حال سرفرماندهی قرارگاه کربلا با یک تصمیم گیری درست باید یورش خود را هر چه سریع تر آغاز می کرد. طرح های پیشرو برای انجام این عملیات بسیار گسترده بودند و تصمیم گیری برای انتخاب بهترین تاکتیک ممکن آن هم در این زمان کم، وظیفه ای به غایت دشوار بودکه برعهده مردان رزم آزموده ای همچون سرهنگ توپخانه صیاد شیرازی، سردار پاسدار محسن رضایی، سرهنگ زرهی لطفی، سردار پاسدار (شهید) حسن باقری و بسیاری دیگر از مردان به نام ارتش و سپاه گذاشته شده بود و طبیعی بود که اختلاف نظرهای فراوانی در مسیر طراحی عملیات به وجود آید. اختلاف هایی که در نهایت با انتشار فرمان زیر تا اندازه زیادی رنگ باخت:
ب-فرماندهی
این عملیات از قرارگاه کربلا در جنوب (قرارگاه تاکتیکی مشترک نیروی زمینی و سپاه پاسداران انقالب) هدایت می گردد با توجه به اینکه:
۱ـ رهبری این عملیات سرنوشت ساز همچنان به عهده ولی عصر(عج) می باشد، برای حفظ وحدت فرماندهی، مسؤولیت فرماندهی و هدایت این عملیات را شخصا و با توکل به خدا برعهده می گیرم.
۲ـ چون این جنگ و رزم در راه الله است پیروزی آن به نام الله و رزمندگان اسلام به ثبت می رسد.
انشا الله
فرمانده نیروی زمینی
سرهنگ صیاد شیرازی
پس از ابلاغ این دستور بود که طرح کلی به آرامی شکل گرفت . از میان راه های ورود به دشت، عبور از کارون و غافلگیری دشمن در منطقه مرکزی انتخاب شد. از میان دو طرح، ایجاد سرپل کوچک و بزرگ ایجاد یک سرپل وسیع در منطقه مورد قبول واقع شد. انتخاب هایی که در آن روز با شک و تردید همراه بود پس از پایان عملیات و به دست آمدن اسناد عراقی ها، درست بودن آنها ثابت شد. در این میان تسلط بی نظیر فرماندهی اطلاعات و عملیات سپاه، سردار پاسدار حسین باقری برمنطقه نقاط استراتژیک ارتش عراق، کلید اصلی برنامه ریزی عملیات بود. در پایان طرح کلی عملیات بیت المقدس درچهار مرحله تدوین شد و به صورت زیر به یگان های درگیر در منطقه ابلاغ شد:
مرحله اول: عبور از کارون و تصرف و تحکیم سرپل و همزمان درگیر کردن دشمن در جبهه کرخه کور
مرحله دوم: عبور از سرپل و پیشروی به سوی خط مرزی، همزمان احاطه کردن خرمشهر و حلبچه و پیشروی در جبهه کرجه کور در صورت امکان یا عقب نشینی دشمن.
مرحله سوم: ادامه از خط در سمت شرق بصره و رسیدن به کرانه شرقی اروند رود در حد فاصل نشوه تا بصره.
مرحله چهارم: پدافند در ساحل شرقی اروند رود
همه چیز آماده بود و به رغم کمبود یگان های زرهی موجود که برای نبرد در این منطقه بسیار ضروری اند و نیز کمبود تجهیزات عبور از رودخانه، فرماندهان تصمیم گرفتند هجوم خود را آغاز کنند.
حمله
تجهیزات عبور از رودخانه کافی نبودند و خبر رسید که سه تیپ زرهی عراق در ناحیه غربی رود مستقر شده اند. قرار گاه سرفرماندهی کربلا، تمام نیروهای در گیر عملیات را در قالب سه قرار گاه قدس، فتح و نصر سازماندهی کرد. قرار گاه قدس شامل نیروهای لشگر۱۶زرهی و تیپ هایی از لشگر قدس سپاه وظیفه عبور از رودخانهکرخه و نبرد با نیروی عراقی موجود در این منطقه را برعهده داشت. این نیرو وظیفه داشت تا با یک تک گسترده فرماندهان عراقی را درباره محور اصلی تهاجم نیروی ایران دچار اشتباه کند و از این رهگذر با درگیر کردن نیروی عراق در این محل به واحدهای قرار گاه های فتح و نصر زمان مناسب برای عبور از کارون و ایجاد سرپل اصلی در منطقه مرکزی جبهه را هدیه کند.
قرارگاه فتح معبر محور مرکزی عملیات را برعهده داشت و باید با بهره برداری مناسب از وادهای لشگر۹۲زرهی و لشگر پیاده فتح سپاه، پس از عبور از کارون در شامگاه۹اردیبهشت به صورت هماهنگ با نیروهای قرارگاه نصر نیروی عراقی موجود در منطقه را غافلگیر می کرد و پس از به دست آوردن سرپل مناسب و تثبیت آن، با حمله به جناح پشتی خطوط دفاعی عراق در کرخه نیروی متجاوز را در یک گازانبر بزرگ گرفتار و نابود می کرد. سومین قرارگاه درگیر در عملیات نیروهای لشگر۲۱و لشگر پیاده نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در قالب قرارگاه نصر وظیفه عبور از کارون در منطقه جنوبی کارون و غافلگیری دشمن در این منطقه را به صورت هماهنگ با فتح ودر کنار آن آماده سازی مسیر مورد نظر برای یورش به نیروی عراقی مستقر در شلمچه را در مرحله اول عملیات برعهده داشت.
سرانجام روز موعود فرا رسید و نیروهای دو قرارگاه فتح و نصر در حدود ساعت۱۸حرکت خود به سمت غربی کارون را به وسیله قایق، پل های PMPو واحدهای عبور از رودخانه خود آغاز کردند و پس از چند ساعت با استفاده از تاریکی هوا به سرعت و با اجرای فوق العاده اصل غافلگیری به نیروهای عراقی موجود در میدان مرکزی یورش بردند. به غیر از چند مورد ناهماهنگی بین نیروهای ارتش و سپاه قرار گاه نصر، همه چیز به خوبی می گذشت.
پس از عبور نیروی اصلی از عرض کارون و غافلگیری دشمن در ناحیه مرکزی منطقه سرانجام عملیات بیت المقدس در ساعت۰۰۳۰بامداد ۱۰اردیبهشت باصدور رمز «بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله قاصم الجبارین یا علی ابن ابیطالب» توسط قرارگاه سرفرماندهی کربلا به صورت رسمی آغاز شد تا برگ زرینی باشد در دفتر تاریخ رشادت ایرانیان و نشانه ای باشد از ارزش این آب و خاک مقدس برای آیندگان این مرز و بوم.
پس از دریافت دستور تهاجم، نیروی قرارگاه قدس در پناه آتش توپخانه سنگین خود و بهره گیری از غافلگیری دشمن، خود را به کرخه زد و تلاش برای عبور از رودخانه و نفوذ به درون خط پدافندی متراکم ارتش بعث را آغاز کرد. پس از یک نبرد جانانه قرارگاه قدس بخش هایی از سرپل مورد نظر را به دست آورد. وظیفه مهم تر قرارگاه قدس، سرگرم کردن توان توپخانه ای و هوایی دشمن برای سادگی عملیات دو قرارگاه دیگر بود که آن هم با موفقیت کامل انجام شد.
مرزهای ایران و خاطره آرش کمانگیر
مرحله آغاز عملیات بیت المقدس با موفقیت همراه بود و این موضوعی بود که از همان دستپاچگی اولیه نیروی دشمن، به خوبی می شد به آن پی برد. نبرد در روزهای دوم و سوم بیشتر در پاتک نیروی ایرانی و تثبیت سرپل وسیع به دست آمده در غرب کارون سپری شد . صدام زمانی متوجه رودست خوردن شد که خیلی دیربود. قرارگاه های فتح و نصر با هم الحاق شدند و قرارگاه قدس با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش جای پای محکمی در جنوب کرخه به دست آورد. در کل شرایط مطلوب بود و زمان آن فرا رسیده بود که بخش دوم عملیات آغاز شود اما با توجه به شرایط و تلفات زیاد قرارگاه نصر در کنار آرایش هوشمندانه عراق در شرق جاده اهواز-خرمشهر و نیزامکان قطع ارتباط نیروها با نابودی پل های روی کارون، قرارگاه سرفرماندهی کربلا تصمیم گرفت تا طرح عملیات را بازبینی کند. با پیش بینی یک حرکت اریب برای قرارگاه فتح به منظور پاکسازی کامل جاده و ایجاد یک معبر امن برای نیرو و خطوط مواصلاتی آنها و نیز حذف تامین خرمشهر توسط قرارگاه نصر، تامین خط مرزی توسط نیروهای جبهه مرکزی در دستور کار قرار گرفت. بار دیگر نیروهای ایرانی با بهره گیری از تاریکی هوا در شب۱۶اردیبهشت بر نیروی دشمن تاختند تا مرحله دوم عملیات آغاز شود . این یورش به قدری غافلگیر انه بود که سرفرمانده عراقی سلسله مراتب مربوط را کنار گذاشت و بدون استفاده از رمزهای معمول، سرنیروهای خود فریاد خشم می زد و آنها را به اعدام بدون محاکمه در صورت عقب نشینی تهدید می کرد. البته این تهدید هم به سرعت جواب داد و نیروهای عراقی به جای فرار خود را تسلیم رزمندگان ایران کردند! با آنکه غیرممکن به نظر می رسید، ولی در نهایت واحدهایی از نیروهای قرارگاه فتح موفق شدند در ساعت۰۰۳۴بامداد روز ۱۷اردیبهشت خود را به مرزهای بین المللی برسانند و پس ۱۸ماه از آغاز تهاجم عراق، اولین واحدی باشند که به مرز می رسند.
فرار نیروهای عراقی به قدری مفتضحانه بود که در حوالی گرمدشت، ۱۷دستگاه تانک عراقی در یک شیار عمیق سقوط کرده و روی هم افتاده بودند !ولی هیچ چیز به اندازه عقب نشینی دشمن از خاکریزهای شمالی خود در اطراف کرخه جالب توجه نبود. موفقیت بزرگی حاصل شده بود و روحیه سربازان به شدت افزایش یافته بود. ستون های در حال عقب نشینی عراقی در زمین های باز منطقه هم طعمه فانتوم های اف-۴نیروی هوایی و هلی کوپترهای کبرا می شدند.
پیش به سوی خرمشهر
پیروزی برق آسای نیروها به قدری بزرگ بود که قرارگاه قدس دستور داشت برای جلوگیری از گرفتار شدن در کمین های احتمالی در روز، مقدار پیشروی را محدود کند. در جای جای مناطق آزاد شده، واحدهای جامانده عراقی خود را تسلیم می کردند. هویزه آزاد شده بود و جاده اهواز-خرمشهر به صورت کامل باز پس گرفته شده بود. دیگر طاقت همه در داخل طاق شده بود و مردم هر لحظه منتظر بودند تا رادیو خبر ازادی خرمشهر را اعلام کند.
ولی آنچه مردم از آن بی خبر بودند خستگی بیش از دو هفته نبرد بی امان و تلفاتی بود که پیکر سازمان رزم قوای ایران را تحلیل برده بود. صدام که می دانست سقوط خرمشهر می تواند کار جنگ را یکسره کنده و نگاه سنگین رسانه های جهان را برشهر می دید ، هر چه در توان داشت رو کرده بود و خرمشهر را تبدیل به یک دژ دفاعی کامل کرده بود. افسران فراری در صبحگاه ها تیرباران می شدند و خود صدام را سا در منطقه و در کرانه غربی اروند جای گرفته بود . او که حالا متوجه تهدید احتمالی بصره شده بود. به سرعت در حال تقویت نیروهای ارتش بعث در داخل مرزهای خودی بود. سربازان عراقی که حالا در مرزهای خودشان می جنگیدند، برسر غیرت آمده بودند و موضع خود را رها نمی کردند.در این شرایط بود که قرارگاه سرفرماندهی کربلا تصمیم گرفت حمله به بصره را از دستور خارج کرده و تمام نیروی خود را برای پس گرفتن خرمشهر صرف کند . به این ترتیب، مرحله دوم عملیات عملا شکست خورد و به اهدافش نرسید. استراحتی ۱۰روزه آغاز شد و نیروهای ایران با تقویت وا اضافه شدن ۶هزار نفری که نیروی هوایی در یک شب از مشهد به منطقه منتقل کرده بود آماده حمله نهایی می شد. اگر چه نبرد همچنان ادامه داشت و توپخانه و نیروی هوایی دو طرف کاملا فعال بودند.
بار دیگر زمان آن فرا رسیده بود تا فرماندهان ایرانی نبوغ خود را به رخ دشمن بکشند و با پیدا کردن راهی مناسب این دژ چند لایه را فتح کنند. عملیاتهای متعدد نیروها برای تهاجم مستقیم به شهر همگی با شکست مواجه شده بود. هر چند پیشروی های انجام گرفته به قرارگاه سرفرماندهی کربلا اجازه می داد تا راه جدیدی را هم برای فتح شهر بیازماید. در طرح اولیه قرار بود تا قرارگاه نصر با تامین شلمچه تمام خرمشهر را با محاصره نیروهای خودی در آورد و با ایجاد ترس در دل نیروهای دشمن و متزلزل کردن روحیه آنها شهر را مجبور به تسلیم کند ولی حالا که فتح شلمچه امکان نداشت، چه می شد کرد حمله از سمت غرب، یک خودکشی واقعی بود و دو یورش قبلی نیز که در منطقه شمال در گرفته بودند با تلفات بالا و پیشروی محدودی همراه بود و در عین حال به دلیل محدودیت فضا امکان مانور مناسب را از نیروها سلب می کرد.
اول خردادماه، نیروهای ایرانی برای بیش از ۲۰روز در حال نبرد با دشمن بودند. زمان آنرسیده بود تا سرهنگ توپخانه صیاد شیرازی ثابت کند که مردم ایران از یک ذرهاز خاکشان هم نمی گذرند. طرح سرهنگ به نظر مغز متفکر سپاه سردار باقری موافق افتاد و بار دیگر در ساعت۲۲:۳۰شب اول خرداد سال۱۳۶۱بیسیم های دلاورمردان ایرانی پس از دریافت رمز حمله یا محمد ابن عبدالله غریو صلوات و تکبیر گشت و یورش ناگهانی نیروها در سه محور به سمت شرق خرمشهرو دور زدن شلمچه آغاز شد. بدون شک این یک حمله تعیین کننده بود. عراق مانور تبلیغاتی خود را برای پایان دادن به جنگ آن هم در حالی که از دست بالا برخوردار بود . آغاز کرد ه بود و مردم هم هر لحظه منتظرخبرآزادی خرمشهر بودند.
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است