درباره سايت
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۲)
- مهر ۱۳۹۸ (۲)
- شهریور ۱۳۹۸ (۴)
- مرداد ۱۳۹۸ (۵)
- تیر ۱۳۹۸ (۹)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۳)
- اسفند ۱۳۹۷ (۷)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳)
- آذر ۱۳۹۷ (۹)
- آبان ۱۳۹۷ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۷ (۸)
- شهریور ۱۳۹۷ (۲۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۹)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۶ (۲۲)
- بهمن ۱۳۹۶ (۳۹)
- دی ۱۳۹۶ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۶ (۳۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۳۴)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۶ (۴۲)
- مرداد ۱۳۹۶ (۵۰)
- تیر ۱۳۹۶ (۶۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۷۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۹۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۶۷)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۷)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۶)
- دی ۱۳۹۵ (۷۴)
- آذر ۱۳۹۵ (۹۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- مهر ۱۳۹۵ (۸۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۵۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۲۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۹۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۷۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۰۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۰۷)
- اسفند ۱۳۹۴ (۶۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۶۸)
- دی ۱۳۹۴ (۶۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۷۳)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- مهر ۱۳۹۴ (۲۸۵)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۷۶)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
خلاصه آمار
پربحث ترين ها
-
اللهم صل علی جعفربن محمد الصادق
نظرات: ۱۳ -
متن زیارت مخصوص امام صادق علیه السلام
نظرات: ۱۱ -
-
-
-
-
-
معرفی امامزاده سید کافی علیه السلام
نظرات: ۶ -
-
محبوب ترين ها
-
۸۵۶ -
۱۴۵۸ -
۲۵۸۱ -
۱۱۶۵ -
۷۷۹ -
۲۸۸۷ -
۵۸۱ -
۲۱۲۱ -
۱۹۲۲ -
۴۷۲۸
پيوندها
پند نامه امیرالمومنین على علیه السلام به امام حسن علیه السلام
این پندنامه پدرى است به مرگ نزدیک و به پیروزى زمانه معترف ، و زندگى از او روى گردانید و به
روزگار گردن نهاده و در سراى در گذشتگان آرمیده ، نکوهشگر دنیا و فردا از آن سراى کوچنده بهفرزندى آرزومند که به آرزوها دست نخواهد یافت ، فرزندى رهسپار راه هلاک شدگان و آماجبیماریها و گروگان روزگاران و هدف مصیبتها و برده دنیا و سوداگران غرورو وامدار فنا و اسیر مرگهمسوگند اندوه و همنشین غم و همنفس آفات و خاکسار شهوات و جانشین رفتگان .
اما بعد: آنچه من از پشت کردن دنیا و سرکشى روزگار و روى آوردن آن جهان به خویش دانستم ،
مرا از آن باز داشت که جز از خویشتن یاد کنم ، جز به کار آن جهان پردازم ، و جز غم خویش تیمار
دگرى خورم . آن گاه که هم خویشتن ، مرا از هم دگران باز داشت و راى مرا بر این استوار ساخت
که جز به فکر آن جهان نباشم و تکلیف مرا روشن ساخت و بر آنم داشت که کوشا دست به کارى
زنم که بیهودگى را بر آن راه نباشد و فکرت خویش صادقانه به کار برم ، دیدم که تو پاره اى از من ،
که سراسر وجود منى ، آنسان که اگر غمى بر دل تو فرود آید، گویى بر دل من نشسته و اگر مرگ
تو را دریابد، گویى مرا دریافته است ، پس دیدم کار تو همچون کار خود من در نظرم بزرگست و کار
تو کار منست . از آن رو این نامه را به تو مى نویسم ، به این امید که - خواه من براى تو زنده مانم یا
از این جهان در گذرم - به آن رفتار کنى و به آن پشتگرم باشى .
اى فرزند گرامى ! به تو اندرز مى دهم که از خداى بترسى و ملازم فرمان او باشى و دل به یاد او
آبادان کنى و رشته پیوند او نگهدارى ، که اگر چنین کنى میان تو با خداى ، کدام رشته از آن
استوارتر! دل به پند زنده دار و با دل نبستن به دنیا بمیران و به باور نیرومند ساز و به خرد بیفروز و به
یاد مرگ رام کن و به پذیرفتن فنا وادار و به رنجهاى دنیا بیناساز و از صولت دهر بر حذر دار و از
دگرگونیهاى گردش روزان و شبان بیم ده و داستان گذشتگان بر او فروخوان و سرگذشت
پیشینیانش یادآور و بر دیار و آثارشان بگذر. پس بنگر که چه کردند و از کجا بر شدند و به کجا فرود
آمدند و در کجا جاى گزیدند. آن گاه بینى که از دوستان جدا ماندند و به دیار تنهائى فرود آمدند.
آنسان که تو نیز پس از اندک زمان یکى از آنان خواهى بود. پس سراى بپیراى و آخرت به دنیا
مفروش و آنچه ندانى مگوى و از آنچه به آن وظیفه ندارى سخن مران و راهى که از کجى آن
بیمناکى ، مپوى که باز ایستادن از بیم سرگردانى ، بهتر که فرو افتادن در ورطه ترس و تباهى . به
نیکى فرمان ده تا از نیکان باشى ، مردمان را با دست و زبان از کار نکوهیده بازدار و بکوش تا از
زشتکاران جدا باشى . در راه خداى آنسان که سزاوار اوست ، پیکار جوى و از سرزنش مردمان
باک مدار و به هیچ حال در راه حق از غرقه شدن در سختیها میندیش ، دانش دین آموز و در ناگوارها
خود را به شکیبائى خوگر ساز، چه نیکو خویى است شکیبایى در راه حق !
کار خویش همه به کردگار رها کن و در هر مهمى خود را به خداى بسپار که پناهگاهى است بس
استوار و نگهبانى بس توانا و مدافعى شکست ناپذیر. در دعا و خواهش از پروردگار، اخلاص ورز که
بخشش و محرومى به دست اوست . در طلب خیر و عافیت از خداى ، پافشارى ورز. پند من نیک
دریاب و جانب آن فرو مگذار و از آن روى مگردان که بهترین سخن آنست که سود بخشد. بدان در
دانشى که سودى نباشد، خیرى نیست و علمى ککه به حقیقت روى ندارد و به حق راه ننماید، در
آموختن ، آن فایدتى نیست .
هان اى پسر! چون دیدم روزهاى زندگیم بالا گرفته و سستى تن فزونى یافته است ، به وصیت تو
شتافتم و از آن پیشى که مرگ تاختن آورد و زبان از گفتن سخن دل بازماند و اندیشه همچون کالبد
بفرساید یا برخى از چیرگیهاى هوس و خواهشهاى نفسانى و فریبندگیهاى دنیا بر دل تو از من
پیشى گیرد و تو همچون شترى رمنده و سرکش رام نگردى ، پاره اى از پندهاى خویش بر تو فرو
خواندم ، چه ، دل نوجوانان همانند زمینى است که تخمى در آن نیفشانده باشند، از این رو هر دانه
در آن افکنند، پذیراى آن باشد و آن را نیک بپروراند، پس زان پیشتر که ترا دل سخت گردد و خرد در
بند شود، به تادیب تو برخاستم تا پاى استوار به عقیدتى روى آرى که اهل تجربه ترا از طلب و
آزمودن آن بى نیاز ساخته اند، پس تو از رنج طلب بى نیازى و از تلاش تجربت رسته . اینک آنچه از
طلب و تجربه با دشوارى فراهم آورده ایم ، رایگان در دست تست و آنچه بسا که در نظر ما تاریک
مى نمود. بر تو روشن گردیده است .
اى فرزند گرامى ! چه روزگار به درازى عمر پیشینیان بر من نگذشته است ، اما چندان در کار
ایشان نگریسته ام و در اخبارشان اندیشیده ام و در آثارشان سیر کرده ام که همچون یکى از آنان
شده ام ، بلکه چندان بر امورشان آگاهى یافته ام که گویى با نخستینشان تا پسینشان زیسته ام
. پس در این سیر و تامل ، کردار پاکیزه را از آلوده باز شناختم ، و سود را از زیان در یافتم ، آن گاه
براى تو زنده هر کار را برگزیدم و زیباى آن را جستم ، و ناشایسته آن را یکسو نهادم و هر جا پدرى
مهربان را باید تا در کار فرزند نیکو بنگرد نیکو نگریستم و مانند همه پدران مهر اندیش که به کار
فرزندان همت مى گمارند، در کار تو همت گماشتم و بارى بر آن شدم تا ترا این چنین ادب آموزم ،
چه تو روى به زندگى دارى و جوانى نوخاسته اى - با دلى پاک و نهادى صافى - و قصد آن کردم که
نخست ، کتاب خداى عزوجل به تو آموزم ، و تاویل آن کتاب و شرایع اسلام و احکام و حلال و حرام
آن به تو باز گویم ، و جز این نیاموزم ، اما از آن ترسیدم که عقاید و آرا - که مورد اختلاف و اشتباه
مردم شده است - ترا نیز مشتبه سازد، پس ، با همه کراهت که از گفتن آن داشتم دیدم که نزد
من یادآورى آن ، پسندیده تر از آنست که ترا در حالى رها کنم که از فرو افتادن در ورطه هلاک بر تو
ایمن نباشم . امیدوارم خداى ترا در راه صواب توفیق فرماید و به راه میانه رهنمونى کند. اینک ترا به
پیروى از این اندرزها سفارش مى کنم .
هان اى فرزند! بدان که بهترین چیز که از پند من باید فراگیرى ، پرهیزگارى در راه خداى است ، و
بس کردن به آنچه بر تو واجب گردانیده است ، و فرا گرفتن آنچه نیاکان نخستین تو و نیکان خاندانت
بر آن بوده اند. همانا که آنان نیز مانند تو از اندیشه در کار و درستکارى خویش فروگذار نکردند و از
معارف دین هر چه را در اثر تفکر و ژرف اندیشى باز شناختند به کار بستند، و از فرا گرفتن هر چه
بیرون از وظیفه بود خوددارى کردند.
پس اکنون اگر دل تو، به آنچه ایشان به آن عارف شده بودند، بس تکند و در جستجوى حقیقت
افزون طلب باشد، باید که به نیروى تفکر درست و تامل و نیک آموزى در پس کسب آن برآیى ، نه
که با فرو افتادن در گرداب شبه ها و غرقه گشتن در ورطه مجادله ها. پس اگر راى تو بر این شد،
نخست از خداى مددخواه و براى کسب توفیق به او روى آور، و آشفتگیهاى تردید زاى که شخص را
به ناباورى و شبهه در اندازد یا گمراه سازد ، رها کن . پس آن هنگام که بیقین دانستى دل صفا
یافته و فرمانبردار گشته ، و راى کمال پذیرفته و از تفرقه باز آمده ، و خاطر در این کار جمع گردیده و
فکر در نقطه مقصود تمرکز یافته است ، بنگر که در این پندنامه که به توضیح بر تو نوشته ام چه مى
گویم . اما اگر از آنچه به دل خواهى ، فراهم نیامد و فراغ خاطر و فکر جمع میسر نشد، هشدار که
همچون شترى که پیش روى نبیند به سر در نیایى ، و در ورطه ظلمات که رهایى از آن بسى
دشوار است گرفتار نگردى . آن کس که راه بروشنى نبیند و امور را در هم آمیزد، در طلب دین
نیست ، و در چنین حال ، درنگ بهتر تا که رفتن .
اى فرزند ارجمند! در سخنان من نیکو بیندیش ، و بدان که خداوند مرگ ، خداوند زندگى است و آن
که مى آفریند، هم اوست که مى میراند، و آن که نابود مى سازد، هم اوست که زندگى باز مى
گرداند و آن که به بلا مى آزماید، هم اوست که از بلا مى رهاند. این جهان پاى نگرفت جز به نعمتها
و محرومى ها و رنجها و پاداشها و کیفرها به روز رستاخیز، و به دیگر مشیتهاى خدا که بر آن آگاه
نیستى ، پس اگر از رویدادهاى این جهان دانستن نکته اى بر تو دشوار نماید، از نادانى خویش دان
، که نخستین بار که آفریده شدى ، چیزى از اینهمه بر تو معلوم نبود، سپس بر آن آگاه گردیدى .
بسا چیزها که نمى دانستى و رایت در آن حیران بود و چشم سرگشته ، اما سرانجام به آن عارف
شدى ، پس به او پناه بر و در پیشگاه او بندگى کن ، و به سوى او بگراى ، و از او بیم دار که ترا
آفرید و روزى داد و اندامت موزون ساخت .
اى فرزند! بدان که هیچ رسول صلى الله علیه و آله از خداى خبر نداد، پس رستگارى خویش را به
رهبرى او دلخوش باش .
اینکه نکته اى از اندرز به تو فرو نگذاشتم و تو چندان که بکوشى آنسان که من به تو بینایم ، به
خویش بینا نخواهى شد.
اى فرزند! بدان که اگر پروردگار را شریک بودى ، آن شریک رسولان خود به سوى تو مى فرستادى ،
و نشانه هاى قدرت و چیرگى او مى دیدى ، و افعال و صفاتش مى شناختى ، اما پروردگار چنان
که ذات خویش را توصیف کرده است ، یکتاست و هیچ کس در ملک با او مخالفت نتواند کرد. او
جاویدان است و زوال ناپذیر، اول است پیش از همه کائنات ، بى آنکه او را آغاز و بدایت باشد، و آخر
است پس از همه موجودات ، بى آنکه او را پایان و نهایت باشد، برتر از آن است که احاطه دل و
دیده ، ربوبیت وى را در یابد.
اکنون که اینها دانستى ، پس ، آنسان که چون تویى را با آن مایه اندک و ناچیزى جایگاهت و
ناتوانى بسیار و نیاز فراوان به پروردگار، سزد که کنى ، در پى طاعت او باش و از کیفرش بترس و از
خشمش بیم دار که او جز به کار نیکویت فرمان نداد و جز از کردار زشت بازت نداشت .
اى فرزند! همانا که ترا از دنیا و از حال و زوال و انتقال آن آگاه کردم و از آن جهان و از آنچه براى اهل
آن در آنجا آماده شده است ، خبر دادم ، و داستانها بر تو فرو خواندم تا عبرت گیرى و به آن رفتار
کنى . داستان آنان که دنیا را چنانکه باید بیازمودند، داستان مسافرانى است که فروکش کردن در
منزلى بى برگ و نوا را خوش نداشته باشند و بر آن شوند تا در سرزمینى پر نعمت و ناحیتى
سرسبز فرود آیند، پس دشوارى راه و دورى یار و سختى سفر و ناگوارى خوراک بر خود هموار
سازند تابه سراى فراخ و نشستنگاه خود در آیند، از این رو ناسازیهاى راه را رنجى نمى شمارند و
انفاق مال را در آن راه زیانى نمى بینند و چیزى را دوستر از آن ندارند که آنان را به سر منزل نزدیک
سازد و راه قرار گاهشان کوتاه کند.
و مثل آنان که به دنیا فریفته شدند، بر مثال گروهى است در منزلى پر نعمت نشسته ، که
نخواهند به وادى بى برکت و قحطى زده مقام گیرند. پس چیزى را ناخوشتر و دشوارتر از آن نمى
دانند که رامشسراى خویش رها کنند و ناگهان به آن پایگاه تهى از نعمت فرود آیند.
اى فرزند عزیز! خود را و دگران را با یک ترازو بسنج . پس ، بردگران آن پسند که بر خود مى پسندى
و چیزى را که بر خود ناروا مى دانى ، بر دگران نیز ناروا دان ، و آنسان که نمى خواهى بر تو ستم
کنند، بر کسى ستم مکن ، و چنانکه از مردمان چشم نیکى دارى نیکى کن ، کارى را که از دیگران
زشت مى دانى ، از خود نیز زشت دان و رفتارى که چون با دیگران کنى ، خشنود گردى ، چون با
تو کنند. به آن خشنود باش . آنچه ندانى - هر چند اندک دانى - مگوىآنچه نمى پسندى که درباره تو
چنان گویند، درباره دیگران بر زبان میاور. بدان که خودپسندى خلاف صوابست و آفت خرد.
سختکوش باش و گنجورى دگران مکن و چون به حقیقت رهنمون شدى - چندان که مى توان - در
پیشگاه پروردگار فروتنى ورز. آگاه باش که راهى در پیش دارى به مسافت دور و به سختى دشوار،
و در پیمودن آن راه از کردار پسندیده و توشه اى چندان ، که ترا سبکبار به منزل رساند، بى نیاز
نیستى ، پس خویشتن را گرانبار مساز که آن ، مایه گرانى و ناسازى سرانجام تو گردد، و اگر از
تنگدستان کسى یافتى به تو بازگرداند، غنیمت شمار و آن بار بر پشت او نه ، و اگر توانى بر آن
بیفزاى که بسا او را بجوئى و نیابى . اگر کسى از تو وام خواست توانگرى بودى ، غنیمت دان ،تا در
روزگار تنگدستى آن وام به تو باز گرداند.
هشدار که فرازى دشوار نورد در پیش دارى ، که آنجا سبکبار را حال خوشتر از گرانبار، و دیر جنبنده
را حال زشتر از شتابنده . در نشیب آن فراز همانا که یا به بهشت فرود آیى یا به دوزخ ، پس پیش
از فرود آمدن ، با کردار پسندیده ، مایه آسایش و برگ عیش آنجا فرست و سراى ، آماده و دلنشین
ساز، چه ، پس از مرگ نه مى توانى خشنودى خداى فراهم آورد، نه مى توانى به دنیا بازگشت .
آگاه باش آن که گنجینه هاى آسمانها و زمین در دست اوست ، به تو رخصت دعا داد و اجابت آن را
کفالت کرد و ترا بفرمود که دست نیاز به سوى او بردارى تا نیازت بر آورد، و از وى طلب رحمت کنى
تا بر تو رحمت کند، و میان تو با خویشت هیچ کس را حجاب نکرد و ترا به کسى وا نگذاشت تا نزد
او از تو شفاعت کند، از ینت باز نداشت که اگر بد کردى ، در توبه کوبى ، و در خشم بر تو شتاب
نورزید، و از بازگشت تو به سوى خود سرزشنت نکرد، و از آنجا که سزاوار رسوائى بودى ، رسوات
نساخت و قبول توبه بر تو سخت نگرفت ، و به سبب گناه با تو مناقشه نکرد و از رحمت خویش
نومیدت نفرمود، و در توبه بر تو نیست ، بلکه توبه ات را کارى نیکو دانست ، و گناهت را یک ، و کار
نیکوت را ده به شمار آورد. در توبه و باب طلب خشنودى خویش بر تو گشود. هنگامى که او را
بخوانى نداى تو مى شنود و چون با او به نهان راز گویى ، گفتگوى نهانت مى داند. نیاز خود بر او
عرضه مى دارى و از حال دل پرده بر مى گیرى و درد دل با او در میان مى نهى و از غمها شکوه
مى کنى و ازو غمزدایى مى طلبى و در کارها مدد مى جویى و از گنجینه هاى رحمت او، از
فزونى زندگى و سلامت تن و فراخى روزى ، آن مى خواهى که هیچ کس جز او به بخشیدن آن
توانا نیست . آن گاه کلید خزانه هاى خود از آنچه طلب آن را رخصت فرموده است ، به تو سپرده ،
تا هرگاه اراده کنى به نیایش درهاى نعمت او بر خویشتن بگشایى و باران احسان او پیاپى بر خود
ببارانى . پس مباد که درنگ در اجابت دعا، ترا از رحمت او ناامید گرداند که همانا عطیه به میزان
نیت است . بسا که درنگ در اجابت دعا، خواهنده را پاداشى بزرگتر، و آرزومند را بخششى بیشتر
باشد. بسا چیزى که بخواهى و به آن دست نیابى ، اما دیر یا زود، بهتر از آن نصیب افتد یا بلائى از
تو بگرداند، و بسا که چیزى طلب کنى که اگر به آن رسى دینت تباه گردد، پس در پى آن باش که
جمال باقى دارد و گرفتارى آن گریبانت نگردد. مال ترا نپاید و تو مال را نپایى .
اى فرزند دلبند! بدان که ترا بهر آن جهان آفریده اند نه این جهان ، و براى گذشتن آورده اند نه
نشستن ، و براى مرگ و نه جاوید زیستن . تو در سرایى هستى که خانه کوچ است و توشه
اندوزى و جاى ناکامى و گذرگاه آن جهنمى . همانا که مرگ در پى تست و تو طعمه مرگى ، و
هیچ گریزنده از آن به سلامت نرست و و از دست هیچ جوینده به در نرفت و جوینده ناچار به آن
رسید. پس برحذر باش که مرگ ، آن گاه که سرگرم گناهى و به خود مى گویى توبه خواهم کرد،
به سراغت آید، و میان تو با توبه جدایى افکند که خویشتن به دست خود تباه ساخته باشى .
بیان مرگ
اى فرزند نازنین ! بسیار به یاد مرگ باش و به یاد ناگهان تاختن آن ، و به یاد آنچه پس از مرگ به آن
در مى رسى ، تا چون بر تو در آید با همه نیرو آماده باشى ، و چنان که باید کمربسته ، نه که
ناگهان فرا رسد و بر تو چیره گردد. مباد که از آرامش و دلبستگى اهل دنیا به دنیا، و از ددمنشى
آنان به یکدیگر در برابر مردار این جهان فریفته گردى ، که خداى ترا بر فریب دنیا آگاه گردانیده ، دنیا
نیز حال فناى خویش بر تو فرو خوانده و ناسازیهاى خود بر تو آشکار ساخته است . دنیا پرستان
سگانى خروشانند، و درندگانى با شره جوشان . گروهى بر گروهى دیگر - بى موجبى - زوزه
خشم آلود مى کشند، و توانمندان ، ناتوان را در هم مى شکنند و بزرگان بر خردگان چیرگى مى
کنند. دسته اى چون شترانى در بند، و دسته اى دیگر رها ، با خردى گمراه ، رهسپار راه بى
نشان ، بسان شترانى چالاک و بى مهار در سنگلاخى آواره نه چوپانى که از بیراهه بازشان دارد،
نه چراننده اى که به چراشان گمارد. دنیا در کوره راه رهنوردشان ساخته و چشمشان از نور
رستگارى پوشانیده است ، از این رو، در شوریدگیهاى این جهان سرگشته اند و در نعمتهاى آن
غرقه ، دنیا آنان را به بازى گرفته و شیفته خود ساخته و با آنان به لعبت بازى پرداخته است ، و از
آن لعبتگان نیز دنیا را بازیچه خود ساخته اند
و فراى دنیا، همه چیز از یاد سترده اند.
توفیق طلب
باش تا تیرگى یکسو شود و پرده ظلمت بدرد، گویى هودجها فرا مى رسند، زودا که شتابندگان
گرم رو به آن پیوندند!
اى پسر گرامى ! بدان آن کس که بر راهوار شب و روز سوار است ، رهنورد است ، اگر چه بر جاى
ایستاده ، و در راه است ، اگر چه به فراغ رهنورد است ، اگر چه بر جاى ایستاده ، و در راه است ،
اگر چه به فراغ آرمیده . بى گمان هرگز به آرزو نرسى و از مرگ نرهى ، اگر که پوینده راه پیشینیان
باشى ، پس در طلب دنیا مدارا کن و در کسب روزى ، پاکیزه باش و آن بر خود آسان گیر بساط
طلب که به تنگدستى پیوست . نه چنین است که هر سختکوش ، روزى فراوان یابد و هر که راه
اعتدال پوید، از آن محروم ماند. خود را به هیچ فرومایگى میالاى - اگر چه ترا به دلخواه رساند، که
آنچه از جان کاستى ، آن را بدل نخواهى یافت . بنده کس مباش که خداى آزادت آفرید.
آن خیر که به شر انجامد، خیر نیست ، و آن گشایش که به فروبستگى کشد، گشایش نیست .
بهوش باش که توسن از هر سویت نکشاند و شتابان به آبشخور هلاکت فرود نیارد.
اگر توانى که میان خداى و خویشتن ، بخششگر دیگر ندانى ، چنان باش ، چه سمت (روزى )
خویش خواهى یافت و سهم خود خواهى گرفت . همانا که روى اندک از جانب پروردگار سبحان ،
گرامى تر و برتر، که روزى بسیار از سوى آفریدگان ، هر چند همه چیز از اوست .
پندهاى گوناگون
آنچه به سبب خاموشى از دست دهى ، تدارک آن آسانتر، تا آنچه به سبب سخن گفتن .
نگاهدارى آنچه در ظرف است ، به استوارى بند انست نزد من ، نگاهداشتن چیزى که در دست
دارى ، بهتر تا طلب چیزى که در دست دیگران است . شرنگ نومیدى ، گواراتر تا خواهش از
مردمان . روزى تنگ با پرهیزگارى ، بهتر که بى نیازى با زشتکارى .
هر کس راز خویش بهتر از دگرى نگاه مى دارد. بسا آدمیان که در زیان خویش مى کوشند. پر گو و
یاوه سراست . هر که فکرت کند، بینا گردد. به نیکوکاران پیوند تا از آنان باشى ، و از تبهکاران
بگسل تا از آنان نباشى . لقمه حرام بد است . ستم بر ناتوان ، زشترین ستم است . آنجا که
نرمى به درشتى گرایاند، درشتى نرمى است . بسا که دارو درد است و درد دارو. بسا کسى که او
را بدخواه خود پندارى و به صلاح تو سخن گوید و آن را که عافیت اندیش خویش شمارى ، در
پندگویى تو خیانت ورزد. زنهار بر آرزو تکیه مکن که آرزو، سرمایه گولان است . خرد، سود جویى از
آزمایشهاست . بهترین تجربه آنست که پندگوى تو باشد، ترا از بدیهاى باز دارد و به نیکى ها
کشاند فرصت غنیمت شمار، زان پیش که از دست دادن آن مایه اندوه تو گردد.
هر جوینده به مقصود نرسید و هر مسافر باز نیامد. هدر دادن مال در هوسها، و توشه نیدوختن از
آن براى رستاخیز، تبهکارى است . هر کار را پایانى است ، عاقبت اندیش باش . سوداگر بازیچه
خطر است بسا مال اندک ، از بسیار آن بارورتر. یار فرومایه و دوست بخیل را خیر نیست . تا توسن
زمانه رام است ، کام از روزگار آسان برگیر. به امید بیشى ، خویشتن در خطر میفکن . زنهار که
مرکب ستیز با تو توسنى نکند. هنگامى که برادرت از تو پیوند برید، پیوستن او را بر خود هموار
ساز، و چون دورى جست ، با او مهربان باش و به او نزدیک شو، چون بخل ورزید به او بخشش کن ،
چون از تو گوشه گرفت . به او روى آور، در درشتى او نرم باش و چون گناه کرد، عذرش بپذیر، چنان
که گویى تو بنده اویى و او خداوندگار نعمت تست .
اما زنهار که این دستورها بى جا به کار نبندى و با مردم نااهل به جاى نیارى .
با دشمن دوست ، دوستى مکن که با دوست دشمنى کرده باشى برادرت را با دل پاک اندرزگوى ،
خواه او را دلپسند افتد یا دلگیر نماید. خشم سرکش فرو خور که من جرعه اى که به عاقبت نوشتر
از آن و به سرانجام گواراتر از آن باشد، نچشیده ام . هر که با تو درشتى کند، با او نرمى کن که به
زودى با تو نرم گردد. بر دشمن به بخشش برترى جوى که آن پیروزى شیرین تر، تا چیرگى به آزار.
اگر بر سر آن باشى که پیوند از برادر بگسلى ، جاى آشتى باقى گذار تا اگر روزى پشیمان گردد.
به آن باز تواند گشت هر که بر تو گمان نیکو برد، گمان او را صورت واقعیت بخش . حق برادر به
اعتماد دوستى بین خویشتن با او، ضایع مگردان ، چه ، آن کس که حق او تباه کنى برادر تو
نباشد. نباید که خویشان تو، بى بهره ترین مردم از تو باشند. به آن کس که به دوستى تو نگراید،
روى میاور. برادرت هر اندازه پیوند دوستى بیشتر بگسلد، تو در پیوستن بیشتر ستمگر را سنگین
نشمارى ، چه او به زیان خویش و سود تو مى کوشد. و پاداش آن کس که ترا شاد سازد، آن
نیست که با وى بدى کنى .
بدان کاى فرزند که ، روزى بر دو گونه است : روزیى که تو در پى آنى و روزیى که آن در پى تست .
پس اگر تو به سوى آن نروى ، آن به سوى تو خواهد آمد. چه زشت است تن به ذلت دادن به
هنگام نیاز، و درشتى در بى نیازى . ترا از دنیا آن سودمند است که بدان اقامتگاه خویش بیارایى .
اگر بر آنچه از دست داده اى به خیره زارى کنى ، پس بر آنچه به دست نیاورده اى نیز زارى کن .
نبوده ها را با بوده ها بسنج ، که امور جهان همه همانند است . از آن زمره مباش که تا در آزارشان
نکوشى پند نپذیرند، چه ، خردمند به ادب پند گیرد. چارپایان ، مگر به ضربت چوب به راه نیایند.
اندوه چون بر دل نشیند، آن را به نیروى شکیبایى و حسن یقین از دل بزداى . هر که اعتدال
بگذاشت از راه صواب بگشت . دوستى نوعى خویشاوندى است . یار صادق آنست که دور از تو نیز
صادق باشد. هوس ، شریک کورى است . بسا بیگانه که نزدیکتر از خویش است ، و بسا خویش که
دورتر از بیگانه . کسى ککه دوستى ندارد، تنهاست . هر که به قدر خود بس کند، پاینده ماند.
رشته پیوند بین تو با خداى ، استوارترین رشته پیوند است که مى توانى به دست آورد. آن که
پرواى تو ندارد دشمن تست . آنجا که از مایه هلاک است ، نومیدى گنج مقصود است . هر رخنه را
نباید آشکار ساخت . هر فرصت به دست نیاید. بسا که بیناى کار در قصد خود خطا کرد و بى وقوف
به مقصود رسید. در کار ناروا، درنگ بهتر، چه ، هر دم که بخواهى ، در آن شتاب توانى کرد. بریدن از
نادان ، برابر است با پیوستن به خردمند. هر که زمانه را امین دانست ، زمانه به او خیانت ورزید و
هر که آن را بزرگ داشت ، به او خوار گشت . نه هر که تیر انداخت ، نشانه زد.
اگر سلطان را حال بگردد، زمانه بگردد. پیش از سفر، از یار راه پرس و پیش از خرید خانه ، از
همسایه .زنهار که سخنان خنده آور نگویى ، گرچه از زبان دیگرى باشد. زنهار با زنان کنکاش نکنى
که رایشان را کاستى ، و عزمشان را سستى است . بین زنان با فساد، پرده افکن که هر چه این
پرده استوارتر، آراستگى شان به عفاف پاینده تر. بیرون رفتن زنان از خانه نه چنان زشت است که
تو کسى را به خانه در آورى که اعتماد را نشاید. اگر توانى چنان کن که جز ترا نشناسند. زن را در
کارى که با مقام وى ورزیدگى و دلبستگى به او اندازه نگهدار و چندان امیدوارش مکن که درکارى
که به او مربوط نیست ، دخالت کند یا به شفاعت از دگران برخیزد. زنهار که بیجا به زن بدگمان
نگردى ، که این کار ، زن تندرست را به بیمارى کشاند و زن پاکدامن را به اندیشه گناهکارى . هر
یک از خدمتگزاران را کارى معین کن تا در برابر تو جوابگوى آن باشند و انجام دادن خدمت ترا به
یکدیگر تکیه نکنند.
خویشاوندان را گرامى دار که ترا پرو بال پروازند و ریشه سرافرازى و دست پیکار
اینک ، دین و دنیاى تو به خداى مى سپارم ، و در حال آینده و در این جهان و آن جهان ، نیکوترین
سرنوشت براى تو از او مسالت دارم والسلام .
سایت جامع سربازان اسلام
طبقه بندی موضوعی
- بانک احادیث موضوعی (۲۷۰)
- حکایات و داستانهای جالب (۴۱۰)
- نگاهی به زندگینامه ائمه اطهار (۲۲)
- آموزه های دینی و مذهبی (۱۲۴۲)
- معرفی و زندگی نامه بزرگان (۱۴۵)
- موضوعات اجتماعی (۷۷)
- اعمال ماهها و روزهای قمری (۱۸)
- سیره و اشعار (۹۴)
- نصایح و معجزات (۱۰۶)
- مناظرات (۵۱)
- مناسبتهای اسلامی (۳۲)
- اجتماعات دینی و مذهبی (۱۹۱)
- اطلاعیه ها (۷۷)
- بانک پیامک ها (۱۵۰)
- گوناگون (۹۴)
- شهدا و دفاع مقدس (۹۵)
- تصاویر و مراسم محله صادقیون (۸۹)
- شعر و دلنوشته های مذهبی (۱۱۹)
- امامزاده سیدجلال الدین اشرف (۱۴۵)
- امامزاده سید کافی علیه السلام (۱۸)
آخرين مطالب
-
اطلاعیه
شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ -
خدمت رسانی موکب امام علی علیه السلام منطقه نوق رفسنجان
جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ -
گزارش تصویری از تجمع عزاداران اربعین حسینی درامامزاده سیدجلال الدین
دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸ -
راهپیمایی جاماندگان اربعین از روستاهای مجاور به سمت امامزاده سیدجلال الدین اشرف
پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸ -
مراسم زیارت عاشورا دردهه اول محرم منزل جانبازحاج علی طاهری
دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ -
همایش شیرخوارگان حسینی در امامزاده سیدجلال الدین اشرف برگزارشد
شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ -
سومین یادواره شهیدان اکبری برنا و رنجبرمحمدی برگزارشد
دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ -
عیوب ساختاری
جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸ -
مراسم جشن عیدسعید غدیر در امامزاده سید جلال الدین اشرف برگرارشد
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ -
یادواره شهدای غواص وگرامیداشت شهیدان بهامین علیرضایی جعفرآبادنوق برگزارشد
يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸
پربازديدها
-
۱۸۵۷۴ -
۱۲۷۱۷۰ -
۶۵۳۴ -
۵۵۹۰ -
۴۳۷۴ -
۴۳۴۵ -
۴۷۲۸ -
۳۴۷۴ -
۳۶۴۷ -
۳۳۷۵
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است