پایگاه مذهبی دارالصادقیون

     3 - چرا علی(ع) با قاتلان دختر رسول خدا(ص) میانه و ارتباط خوبی داشت...؟!

     حضرت علی(ع) نه تنها با قاتلان فاطمه(س) میانه و ارتباط خوبی نداشت، بلکه در صحیح‌ بخاری جلد 5، صفحه 82، حدیث 4240 آمده که علی(ع) حتّی دوست نداشت چهره عمر را ببیند. « کَرَاهِیَّةً لِمَحضَرِ عُمَرَ » و همچنین ابوبکر را استبدادگر می دانست و می فرمود: « وَ لَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالأَمْرِ »

     4 - چرا حضرت علی(ع) همواره از عمر تعریف و تمجید می‌کرد...؟!

     اوّلاً: آن چه که  به حضرت علی(ع) نسبت می دهند که در خطبه 228 نهج البلاغه از عمر تعریف کرده درست نیست و نامی از عمر هم در خطبه نیامده، بلکه صبحی صالح از علمای سنّی می‌گوید: « آن چه در آن خطبه آمده، مراد یکی از اصحاب حضرت علی(ع) است نه عُمر »

     ثانِیاً: حضرت علی(ع) در خطبه سوّم نهج البلاغه، عمر را مجموعه ‏اى از خشونت، سختگیرى، اشتباه و پوزش طلبى می داند و میگوید: « سوگند به خدا مردم در حکومت دوّمى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رویى‏ ها و اعتراض‏ ها شدند، و من در این مدّت طولانى محنت‏ زا، و عذاب آور، چاره ‏اى جز شکیبایى نداشتم »

     ثالِثاً: بنا به نقل صحیح مسلم جلد 5، صفحه 52، حدیث 4468 نظر امام علی(ع) در باره ابوبکر و عُمر این بود که  آنان  دروغگو ، گناه کار ، حیله‌ گر و خیانت‌ کار بودند.

     5 - چرا علی(ع) در ایّام خلافتش از شهادت همسرش توسّط عُمر یادی نکرد...؟!

     اوّلاً: در خطبه 203  نهج البلاغه آمده که علی(ع) به هنگام دفن حضرت زهراء (س) فرمود: « أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، یعنی: از این پس اندوه من جاودانه، و شب هایم، شب زنده دارى است، تا آن روز که نزد خداوند بروم » 

     ثانِیاً: در کتاب سلیم بن قیس صفحه 674 آمده که حضرت علی(ع) در دوران خلافت و حکومتش نزد سلیم بن قیس از شهادت حضرت زهراء(س) یاد کرد و فرمود: « فاطمه(س) از دنیا رفت در حالى که اثر تازیانه در بازویش مانند بازوبند باقى مانده بود »

     ثالِثاً: در کتاب سلیم بن قیس صفحه 915 نیز آمده که ابن عبّاس می‌گوید: « علی(ع) در جنگ صفّین از کتابى که به املای پیامبر و به خطّ خودش بود برایم خواند که  چگونه حضرت زهراء(س) شهید مى‏ شود »

     6 - چرا علی(ع) فرزندانش را به نام‌ های ابوبکر، عمر و عثمان نام گذاری کرد...؟!

     اولاً: این نام‌ ها آن زمان مرسوم بود، ابن حَجر عَسقَلانی در الإصابة، نام 21 نفر از صحابه را می‌آورد که اسم آن‌ ها عمر و 26 نفر عثمان و 3 نفر ابوبکر بوده است.

     ثانِیاً: نام برخی از اصحاب ائِمّه(ع)، یزید بن حاتَم، یزید بن عَبدُ المَلک، یزید بن عُمر بنِ طَلحه و ...، آیا این نام گذاری ها  به خاطر علاقه به یزید بن معاویه بوده است؟!

     ثالِثاً: ابوبکر که کنیه یکی از فرزندان علی(ع) هست، نام او محمد بوده است و دیگر این که حضرت علی(ع) به خاطر علاقه زیاد به عثمان بن مَظعون، نام یکی از فرزندانش را عثمان گذاشت و همچنین در مورد فرزند دیگر حضرت که عُمر نام دارد در کتاب اَنسابُ الاَشرَاف جلد 1، صفحه 192 و نیز در کتاب تهذیبُ التَّهذیب جلد 7، صفحه 427 آمده که عمر بن الخطّاب به دلیل  خشونت ذاتی که داشته، نام فرزند علی(ع) را هم نام خود قرار داد.« وَ کانَ عُمرِ بنِ الخَطَّاب سَمّى عُمرِ بنِ عَلیٍّ بِإِسمِهِ » همچنین در کتاب اُسدُ الغَایَة جلد 3، صفحه 284 و کتاب طَبَقَا جلد 6، صفحه 76 و نیز در کتاب اَلاِصَابَة جلد 5، صفحه 472 آمده که عُمر نام بسیاری از مسلمانان را نیز تغییر داد.

     رابِعاً: اگر نام گذاری نشانه روابط حسنه و خوب هست، چرا خلفاء هیچ کدام از فرزندان خود را به نام علی و حسن و حسین(ع) و ... نامگذاری نکردند؟!

     7 - چرا حضرت علی(ع) دخترش اُمّ کلثوم را به نکاح قاتل همسرش در آورد...؟!

     اوّلاَ: اصول کافی جلد 5، صفحه 346 می نویسد:  که وقتی علی(ع)  از دادن دخترش به عُمر مخالفت کرد، عُمر به  عبّاس عموی پیامبر(ص) گفت: « اگر علی به من دختر ندهد دو نفر را وادار می کنم که به دروغ شهادت دهند که علی دزدی کرده و دستش را قطع می کنم »

     ثانِیاً: هیثمی از علمای بزرگ اهل سنّت در کتاب مَجمَعُ الزَّوائِد جلد 4، صفحه 272 و نیز در مُعجَم کبیر جلد 3، صفحه 45 می نویسد: در برابر اعتراض عقیل به این ازدواج، علی(ع) خطاب به عبّاس فرمود: « خشونت عُمر باعث این کاری که می بینی گردید »

     ثالِثاً: در اَلاِصَابه اِبنِ حَجَر جلد 8، صفحه 464 و سَیرُ اَعلَامِ النُّبَلَاء ذَهبی جلد 3، صفحه 501 و نیز در تاریخ بغداد خطیب بغدادی جلد 6، صفحه 180 آمده که علمای اهل سنّت نوشته اند: « عُمر بنِ خطّاب قبل از ازدواج با اُمّ کلثوم، ساق پای وی را لمس می‌ کند و او را در بغل گرفت و بوسید، اُمّ کلثوم از این کار زشت، عصبانی شد و به وی گفت: اگر تو خلیفه نبودی، دماغت را می شکستم و  چشمت را کور می کردم »

     اگر این قضیه صحّت داشته باشد که ما قبول نداریم، باید طرفداران خلیفه پاسخ دهند که آیا درست است حاکم اسلامی که باید حافظ ناموس ملّت باشد، خود با ناموس مردم این چنین کند...؟!

     سِبط ِابنِ جوزی از علمای اهل سنّت در تَذکِرَةُ خَوَاصِّ الاُمَّة می گوید: « وَ هذا قَبیحٌ وَالله، ثُمّ بِإِجماعِ المُسلِمِینَ لایَجُوز لَمسِ الأَجنَبِیّةِ فَکیفَ یُنسَبُ عُمر إِلى هَذا...؟! یعنی: بخدا سوگند این کاری که از عُمر نقل می کنند، قبیح است » سپس می گوید: « به اجماع مسلمین دست زدن به دختر نامحرم حرام است... »

     8 - چرا حضرات حسنین(ع) از شهادت مادرشان توسّط عُمَر یادی نمی کردند...؟!

     اوّلاً:‌ احتجاج طبرسی جلد 1، صفحه 278 می نویسد: امام حسن(ع) در مناظره‌ای که با معاویة و دار و دسته وی داشت، خطاب به مُغیرةِ بنِ شُعبه فرمود: « تو همان هستى که فاطمه دخت گرامى رسول خدا(ص) را کتک زدى، تا آنجا که خون آلود شد و فرزندی که در رحم داشت سقط کرد »

     ثانِیاً: در کافی جلد 1، صفحه 458 و امالی شیخ مفید صفحه 282 به نقل از امام حسین(ع) آمده که  امام علی(ع) در هنگام دفن حضرت فاطمه زهراء(س) فرمود : « بر این مصیبت بزرگ همچون مادرى که  فرزند از دست داده مى‏ نالیدم یا رسول الله(ص)، در محضر خداوند دخترت مخفیانه به خاک سپرده شد، حقّش را به زور گرفتند، و آشکارا از ارث خود محروم گشت، و حال آن که هنوز از رحلت تو دیرى نپائیده و یاد تو فراموش نگشته است »

     ثالِثاً: المُصنف عَبدُ الرّزّاق جلد 3، صفحه 557 می گوید: « آیا در عصری که عُمر بنِ خطّاب به بهانه جلو گیری از گریه بر میّت تازه گذشته، شبانه و بدون اجازه وارد خانه مردم می‌شود و زن‌ ها را کتک زده و حجاب از سر آن‌ ها بر می‌دارد، می‌ توان مجلس عزا داری بر پا کرد...؟! »

     9 - چرا مردم مدینه در قبال قتل دختر پیامبر(ص) سکوت کرده و اقدامی نکردند...؟!

     اولاً: تاریخ بغدادی جلد 14، صفحه 322 و مَجمَعُ الزّشوائِد جلد 7، صفحه 237 می نویسد: « آیا عمل مردم مدینه ملاک حقّانیّت است یا عمل امیر المؤمنین علی(ع)؟ پیامبر اکرم(ص) فقط در حقّ علی(ع) فرموده: « عَلیٌ مَعَ الحَقُّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلیٍ، یعنی: علی با حقّ و حقّ با علی است »

     ثانِیاً: مگر مردم مدینه نبودند که در برابر کشتن عثمان و تعرّض به همسر او عکسُ العملی از خود نشان ندادند و اجازه ندادند جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند و مجبور شدند او را در قبرستان یهودی ها دفن کنند تا این که  معاویه در زمان حکومتش فقط قبرستان یهودی ها را به قبرستان بقیع متّصل ساحت؟ (تاریخ طبری جلد 3، صفحه 468 و صفحه 438)

     10 - چرا در تقوی های قدیم زیاد از جریان شهادت فاطمه(س) خبری نبود ولی انگاری این قضیه اخیراً بیادتان آمده است...؟!

     اوّلاً:  جوینی از علمای اهل سنّت  و ذَهَبی  از رسول اکرم(ص)  قضیه  غصب حقّ فاطمه(س) و شکستن پهلوی آن حضرت و سقط محسن او و شهید نمودن آن بزرگوار را نقل می کند. ( فرائّد السِّبطین، جلد 2، صفحه 34 و35 )

     ثانِیاً: حضرت علی(ع) به هنگام دفن فاطمه(س) در خطبه 202 نهج ابلاغه فرمود: « وَ سَتُنْبِئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا، یعنی: به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو چگونه در ستمکارى بر او اجتماع کردند، از فاطمه(س) بپرس، و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر، که هنوز روزگارى سپرى نشده، و یاد تو فراموش نگشته »

     ثالّثاً: در بند 8 سخن امام حسن و حسین (ع) در باره شهادت حضرت زهراء(س) نقل شد است.

     رابِعاً: مرحوم کلینی در کافی جلد 1، صفحه 458 از امام کاظم(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: « إِنَّ فَاطِمَةَ(س) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ، یعنی: فاطمه صدیقه و شهیده بود »

     خامساً: در طول تاریخ همه ساله در ایّام فاطمیه شیعیان به مناسبت شهادت حضرت زهراء(س) مراسم عزاداری اقامه می کردند و بعد از انقلاب هم این مراسم در بیوت مراجع عِظام و رهبری اقامه می شود.

     سادِساً: شهرستانی از علمای سنّی در اَلمِلَلُ وَ النِحَل صفحه 83 می‌ نویسد : « عُمر در روز بیعت به شکم فاطمه زهراء(س) ضربه زد که منجرّ به سقط شدن نوزاد وی از شکمش شد. عُمر ، فریاد می زد این خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید و در خانه بجز علی و فاطمه و حسن و حسین(عَلَیهِمُ السّشلام) کسی نبود »

     سابِعاً: ابن تِیمِیه حَرّانی در مِنهَاجُ السُّنَّه جلد 4ف صفحه 220 قضیه هجوم به خانه فاطمه زهراء(س) را قبول می‌کند ولی با توجه به عِنادی که دارد به فکر توجیه آن بر می آید.