جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۵۲ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

مناظره با ابن ابی العوجاء

مناظرات

ابومنصور می گوید: یکی از دوستانم برایم نقل کرد که با ابن ابی العوجاء و عبدالله بن مقفع (که هر دو دهری مذهب بودند) در مکه در مسجدالحرام نشسته بودیم. ابن مقفع با دست به سوی جایی که حاجیان طواف می کردند، اشاره کرد و گفت: این مردم را می بینید؟ هیچ یک از آنان شایسته ی نام انسان نیستند، مگر آن پیرمردی که آنجا نشسته است (یعنی امام صادق علیه السلام)، اما دیگران همگی چهارپایان پست و بی عقل هستند. 
ابن ابی العوجاء گفت: چرا از همه ی جمعیت فقط آن مرد را انسان می دانی؟ 
- زیرا در او چیزهایی از دانش و فضل و بزرگی دیده ام که در غیر او ندیده ام. 
- باید وی را امتحان کنم و آنچه را تو درباره اش ادعا می کنی، خود دریابم. 
- از این کار صرف نظر کن، چرا که بیمناکم اگر با او سخن بگویی، آنچه را در دست داری، تباه سازد (یعنی تو را از این عقیده که به خدا و دین قائل نیستی، برگرداند و مغلوب شوی). 
- نظر تو این نیست، بلکه می خواهی من او را نبینم. چون اگر با او دیدار کنم، می ترسی شناخت و قضاوت تو درباره ی او اشتباه دربیاید و نادرستی آنچه درباره اش گفتی، آشکار نشود و گفتار تو دروغ در نیاید. 
- حال که درباره ی من این گونه می اندیشی، نزد او برو و هر چه می توانی، دقت کن تا دچار لغزش نشوی و رشته ی سخن را از دست ندهی، و زمام اختیار را از دست مده، که دست بسته تسلیم خواهی شد و آنچه را می خواهی بگویی، حساب کن کدام به سود و کدام به زیان توست و آن ها را نشانه و علامت گذاری کن تا در موقع گفتگو به اشتباه نیفتی. 
ابن ابی العوجاء برای دیدار امام رفت و با حضرت بحث کرد. وقتی برگشت، گفت: ای پسر مقفع! وای بر تو! تو گفتی او انسانی است، اما من دیدم او از جنس بشر نیست. اگر در دنیا یک نفر باشد که هر وقت بخواهد، در بدن جسمانی دیده می شود و هر زمان که اراده کند، به صورت روح از نظرها پنهان می شود، او همین مرد است. 
ابن مقفع گفت: مگر چه شده است؟ 
ابن ابی العوجاء پاسخ داد: خدمت او رسیدم و نشستم. وقتی دیگران رفتند و جز من و او کسی نماند، بدون مقدمه آغاز سخن کرد و فرمود: اگر 
جریان از این قرار باشد که اینها می گویند (اشاره به مسلمانانی که طواف می کردند) و مسلم چنان است که آنان می گویند، (یعنی خدا و دین و آخرت بر حق است)، در این صورت آنان به راه سلامت رفته اند و شما از سعادت به دور مانده اید و در هلاکت خواهید بود و اگر مطلب چنان باشد که شما می گویید (یعنی خدا و آخرتی در کار نباشد) و به طور قطع چنان نیست که شما می گویید، در این صورت با مسلمانان برابر هستید. 
گفتم: خدا تو را رحمت کند! ما چه می گوییم و آنان چه می گویند؟ حرف ما و آنان یکی است. 
فرمود: چگونه سخن تو و آن ها یکی است، در حالی که آنان به معاد و پاداش اخروی و کیفر الهی عقیده دارند و به خدای آسمان معتقدند و آسمان را به وجود خدا آباد می دانند، در حالی که شما آسمان را ویرانه ای می پندارید که کسی در آن نیست؟ 
ابن ابی العوجاء گفت: وقتی امام سخن از خدا به میان آورد، من فرصت را غنیمت شمرده، گفتم: حال که آنچه می گویید درست است، پس چرا خدا خود را بر آفریدگان خویش آشکار نمی سازد و خود شخصا آنان را به پرستش خویش دعوت نمی کند تا حتی دو نفر هم در این باره اختلاف پیدا نکنند؟ چرا خود را از بندگانش پنهان می دارد و پیامبران را می فرستد در صورتی که اگر خودش می آمد مردم زودتر ایمان می آوردند؟ 
امام فرمود: وای بر تو! چگونه کسی که قدرتش را در وجود خودت به تو نشان داده، بر تو پوشیده مانده است؟ تو نبودی و او به تو، هستی و وجود بخشید؛ کوچک بودی، تو را بزرگ کرد؛ ضعیف و ناتوان بودی، به تو توان و نیرو بخشید و دوباره به حالت ضعف و ناتوانیت برگردانید؛ سالم بودی، بیمار و رنجورت کرد؛ مریض بودی، بهبودت داد. به یاد آر خشمت را پس از رضا و خشنودی، رضایت را بعد از خشم و تندی، حزن و اندوهت را بعد از شادمانی، خرسندی خاطرت را بعد از غم و اندوه، 
بغض و دشمنی ات را پس از دوستی، محبت و دوستی ات را پس از عداوت و دشمنی، تصمیم و اراده ات را بعد از تزلزل، تردید و دودلی ات را بعد از عزم و تصمیم، میل و خواهش نفست را پس از بی میلی و کراهت، بی میلی ات را بعد از تمایل و رغبت، علاقه ات را پس از بی رغبتی، بی علاقگی ات را بعد از رغبت و علاقه، امیدت را پس از یأس و نومیدی، و حرمان نومیدی را پس از امیدواری. به یاد آر آگاه شدن و به ذهن آوردنت چیزی را که در ذهنت نبود، و رها کردن و فراموش نمودنت چیزی را که در ذهن داشتی. 
ابن ابی العوجاء می گوید: آن چنان آثار قدرت و خلقت خدا را که در وجود من است و نمی توانم انکار کنم، آن قدر برای من برشمرد که گمان کردم هم اکنون خدا میان من و او آشکار می شود. [1] . 
--------------------------------------------------------------------------------
[1] مظفر، الامام الصادق علیه السلام، ج 1، ص 194؛ عوالم العلوم، ج 20، ص 519. 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی