جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۶:۰۸ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

مناظره با معتزله در مورد بیعت برای محمد بن عبدالله بن حسن مثنی

مناظرات

روزی گروهی از معتزلیان ازجمله عمروبن عبید و اصل بن عطا ؛ حفص بن سالم و دیگر رؤسا و سردمداران معتزله به حضور امام صادق (ع ) آمدند و این در وقتی بود که ولید (خلیفه مروانی ) کشته شده و در میان اهل شام اختلاف پدید آمده بود. آنان با امام گفتگو کردند و سخنشان به درازا کشید. امام فرمود: حرفتان را طول دادید! شخصی از میان خود به نمایندگی انتخاب کنید تا او از سوی شما سخن بگوید و خلاصه هم بگوید. آنان عمروبن عبید را به نمایندگی خود برگزیدند و او ازطرف همفکرانش حرف زد و یک سخنرانی طولانی هم کرد. از جمله گفت : مردم شام خلیفه خود را کشته اند؛ خداوند آنها را درهم ریخته و پراکنده شان فرموده است . در این بین ما مردی را پیدا کردیم دارای دین ؛ خرد ؛ مردانگی و شایستگی برای خلافت . او محمد بن عبدالله بن حسن است .
 ما می خواهیم در اطراف او گردآئیم و پس از بیعت با او انقلاب کنیم و مردم را به اطاعت از او فرا خوانیم . هر کس با او بیعت کرد و از او فرمان برد با او هستیم و در میان جمع خود او را جا می دهیم و هر کس از ما کناره گرفت و کاری هم با کار ما نداشت ما نیز با او کاری نخواهیم داشت ؛ لیکن هر کس در برابر ما بایستد؛ ما نیز در برابر بغی و تجاوز و توطئه او می ایستیم و او را به سوی حق و اهل حق برمی گردانیم . مع ذلک ما می خواهیم این مطلب را با شما در میان بگذاریم . چون از فکر و راهنمائیهای شما بی نیاز نیستیم و شما دارای دانش و فضیلت هستید و پیروان فراوان دارید. پس از آنکه سخنان عمرو به پایان رسید امام ابوعبدالله (ع ) خطاب به همه حضار فرمود: آیا همه تان با عمرو همفکر و هم عقیده اید؟ گفتند: آری . آنگاه امام خداوند را حمد و ثنا گفت و بر پیامبر درود فرستاد . سپس فرمود: ما اهل بیت هنگامی که خداوند نافرمانی شود به خشم می آئیم و وقتی مردم از خداوند اطاعت کنند و فرمان ببرند راضی و خشنود می گردیم . ای عمرو! به من بگو ببینم اگر ملت مسلمان حق حاکمیت را به تو دهد و تو قدرت را بدون زحمت و جنگ و خونریزی به چنگ آوری آنگاه به شما گفته شود آن حق را به هر که دلت می خواهد واگذار کن به چه کسی واگذار می کنی ؟ ـ آنرا به شورا واگذار می کنم تا مسلمانان پس از مشورت تصمیم بگیرند. مشورت با همه مسلمانان ؟ آری . مشورت با دانشمندان و نیکان ؟ آری . قریش و غیر قریش چطور؟ عرب و عجم همه یکی هستند. آیا تو ابوبکر و عمر را دوست می داری و نسبت به آنها تولی داری یا از آنان و عملکردشان تبری می جوئی ؟ من ابوبکر و عمر را دوست می دارم و عملکرد آنها را قبول دارم و بطور کلی نسبت به آنها تولی دارم . اگر تو مردی بودی که از آنان و عملکردشان دوری می جوید و نسبت به آنها تولی ندارد مسأله ای نبود که تصمیم و کار تو بر خلاف نظر و عمل آنها باشد؛ ولی تو از یک سو مدعی هستی که آنان را دوست می داری و کارشان را صحیح می دانی و عملکردشان را قبول داری؛ آنوقت بر خلاف آنها عمل می کنی . چون عمر با قراردادی که با ابوبکر داشت با او بیعت کرد و در این کار با احدی مشورت ننمود؛ سپس ابوبکر هم بدون مشورت با کسی خلافت را به عمر برگردانید. آنگاه عمر نیز خلافت را به شورای شش نفره واگذاشت ؛ از انصار کسی را جز همان شورای شش نفر قرار نداد و تازه درباره آن شش نفر هم سفارشی کرد که گمان ندارم شما آن را کار پسندیده ای بدانید. او چه سفارشی کرد؟ او به صهیب دستور داد سه روز با مردم نماز جماعت بگزارد و طی این سه روز آن شش نفر به بحث و مشورت بپردازند و چنان مقرر داشته بود که در جلسه شش نفره احدی شرکت نکند؛ جز پسرش آن هم به عنوان مشاور که خود حق انتخاب شدن برای خلافت را نداشته است . عمر به مهاجرین و انصار توصیه کرده بود که اگر پس از گذشت سه روز شورا خاتمه نیابد و بر فردی از آن شش نفر اتفاق نظر حاصل نشود گردن هر شش نفر زده شود و یا اگر نظر چهار نفرشان یکی باشد و فقط دو نفر به مخالفت برخیزند گردن آن دو نفر زده شود. آیا شما در ارجاع خلافت به شورای مسلمین به چنین شیوه ای خشنود هستید؟! عمرو و همراهانش یکصدا گفتند: خیر. ای عمرو ! رها کن این کارها را ! به نظر تو پس از دعوت برای محمد و بیعت با او و پیشرفت کار به نحوی که فرضاً همه ملت با شما هم آوا شدند و حتی دو مرد هم با شما به مخالفت برنخاستند اگر به جماعت مشرکان رسیدید و با آنها برخورد کردید چه می کنید ؟ آنان که اسلام نیاورده و جزیه نپرداخته اند. آیا شما و آن کسی که او را برای خلافت کاندیدا کرده اید علم و دانشی دارید که بدان وسیله به روش رسول خدا درباره مشرکان در امر پرداخت جزیه عمل کنید؟ آری . چه می کنید؟ آنان را به سوی اسلام می خوانیم . اگر نپذیرفتند؛ به پرداخت جزیه وادارشان می کنیم . اگر آنان مجوس و آتش پرست باشند و یا از پرستندگان بهائم و چهار پایان باشند چطور؟ همه شان برابرند و یکسان عمل می شود. آیا قرآن می خوانی ؟ آری . به این آیه خوب توجه آن : <قاتلوا الّذین لا یومنون باللّهِ ولا بالیومِ الاخرِ ولا یحرّمون ما حرّم اللّهُ و رسولُه ولا یُدینون دین الحقِّ من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون >(1) (با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز آخرت ایمان ندارند حرام خدا و رسول او را حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند بجنگید و مقاتله کنید تا با خفت و خواری جزیه بپردازند.) خداوند استثناء قائل شده و فقط در مورد اهل کتاب چنان فرموده است ؛ آنگاه شما می گوئید اهل کتاب و دیگران یکسانند؟ آری ؛ برابرند. این دانش را از چه کسی یاد گرفته ای ؟ از مردم ؛ آنان چنین می گویند. ای عمرو! از این بگذاریم ! پس اگر آنها از قبول اسلام و پرداخت جزیه خودداری کردند و شما در جنگ برایشان پیروز گشتید با غنیمتهای جنگی چه می کنید؟ خمس آن را کنار می گذاریم و چهار پنجم بقیه را میان جنگنده ها تقسیم می کنیم . آن را میان همه جنگنده ها تقسیم می کنید؟ آری . پس تو در عمل و سیره با رسول خدا مخالفت کردی و می توانی از فقها و دانشمندان و اساتید مدینه بپرسی . چون همه آنان متفق القولند که رسول خدا با اعراب بادیه نشین مصالحه کرد که آنان در سرزمینهای خود بمانند و مهاجرت نکنند با این شرط که اگر دشمنی قد علم کرد؛ پیامبر آنان را بسیج کند و بوسیله آنان دشمن را سرکوب نماید و از غنائم جنگی هم نصیبی به آنها ندهد؛ ولی تو می گوئی غنیمت میان همه تقسیم می شود پس تو در جنگ با مشرکان برخلاف روش پیامبر عمل می کنی . از این هم بگذریم ! تو در مورد صدقه و زکات چه می گوئی ؟ عمرو آیه <انما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها>(2) را قرائت کرد. آری اما تقسیم آن چگونه خواهد بود؟ آن را به هشت قسمت تقسیم می کنم و به هر صنف از هشت صنف یک قسمت را می دهم . اگر تعداد یک صنف ده هزار نفر باشد ولی صنف دیگر فقط یک مرد دو مرد یا حداکثر سه مرد بوده باشد چطور؟ آیا همان مقدار که به ده هزار نفر می دهی به این سه مرد هم همان را می دهی ؟ آری . آیا سهم شهرنشین را با صحرانشینان برابر می پردازی ؟ آری . پس تو در تمام کارهای پیامبر با وی مخالفی . رسول خدا زکات صحرانشینان را به فقرا و مستحقان صحرانشین می پرداخت و زکات شهرنشینان را به مستحقان شهرنشین و هیچوقت برابر هم تقسیم نمی فرمود بلکه آن را فقط با حاضران و به همان اندازه کسانی که حضور پیدا می کردند قسمت می فرمود... اگر شبه ای در این مطلب داشته باشی می توانی از فقهای مدینه و اساتید موجود در آن بپرسی ؛ چون آنان همگی متفق القولند بر اینکه پیامبر چنین می کرد. آنگاه امام صادق (ع ) خطاب به عمروبن عبید فرمود: تو ای عمرو و شما ای همراهان و همفکران او! از خدا بترسید و پاس او را نگاه بدارید؛ زیرا پدرم که بهترین مردم روی زمین و داناترین آنان به کتاب خدا و سنت رسول الله (ص ) بوده فرمود: <هر کس به رخ مردم شمشیر بکشد و آنان را به سوی خود دعوت کند در صورتیکه در میان مسلمانان کسی وجود داشته باشد که از او داناتر است ؛ چنین کسی گمراه و متکلف است .> (3) در نگاه اول شاید خواننده تصور کند که این سؤالات مختلف امام چه ارتباطی با مسأله بیعت برای محمد دارد لیکن اندکی تأمل و درنگ در این مسائل مقصد امام را روشن و ارتباط و مناسبت آنها را با مسأله مورد مناظره مشخص می سازد؛ زیرا امام بدین وسیله خواسته است به آنان بفهماند که آنان نسبت به شریعت و احکام آن جاهل و بی اطلاعند و رهبری که برای خود برگزیده اند و می خواهند از مردم برای او بیعت بگیرند مثل آنان قواعد و مقررات دینی را نمی داند پس چگونه ممکن است با وجود فرد افضل و اعلم شخص جاهل و نادانی متصدی امور ملت مسلمان شود؟!
--------------------------------------------------------------------------------
1. التوبه 29 
2. التوبه 60 
3. احتجاج طبرسی ص 197 
صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(ع) - مظفر


نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی