جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۶:۰۴ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

مناظره مرد شامی

مناظرات

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: حسن خلق مایه افزایش روزی است.
یونس بن یعقوب نقل می کند که: روزی در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی شامی نزد حضرت آمد و گفت: من اهل شام هستم و علم فقه و فرائض و علم کلام را خوب می دانم و آمده ام که با اصحاب شما مناظره نمایم. امام فرمود: کلام تو از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است؟
مرد شامی گفت: بعضی از رسول و بعضی از خودم است.
امام فرمود: پس تو شریک رسول هستی؟
مرد شامی گفت: نه.
امام فرمود: پس از طرف خدا به تو وحی شده است.
گفت: نه
حضرت فرمود: بنابراین اطاعت تو واجب است همان گونه که اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم واجب بود؟
گفت: نه
یونس بن یعقوب نقل می کند که: در این هنگام امام روی مبارک به طرف من نمود و فرمود: این مرد قبل از آن که حرف بزند حجت بر خودش تمام می کند. برو کسی از اهل کلام را پیدا
کن و بیاور تا با او سخن بگوید.
من گفتم: یابن رسول الله شما از کلام نهی می کنید و شنیده ایم که فرموده اید ویل لاصحاب الکلام
فرمود: بلی، آنها کسانی هستند که گفتارها را رها می کنند و هر چه خودشان می خواهند می گویند. سپس من رفتم و حمران ابن اعین و محمد بن نعمان و هشام بن سالم و قیس بن ناصر که همه از متکلمان و اصحاب حضرت بودند را آوردم و آنها با مرد شامی وارد صحبت و بحث شدند در این هنگام حضرت از شکاف خیمه نگاه کردند و شخصی را دیدند که از دور می آید و فرمودند: هشام و رب الکعبه.
اهل مجلس تصور کردند که هشام عقیل است که به حضرت بسیار محبت داشت. وقتی نزدیک آمد دیدیم هشام بن الحکم است بعد از آن که سلام و احترام کرد او را در مجلس جای دادند. حضرت فرمود: این هشام به دل و زبان یاور ماست. به مرد شامی فرمودند: با این جوان حرف بزن و مرد شامی رو به هشام نموده و گفت: می خواهم در امامت جعفر بن محمد با تو حرف بزنم.
وقتی هشام این سخن را شنید در حالی که بر خود می لرزید، گفت: آیا خداوند سبحان بر این مردم مهربانتر است یا مردم به خود مهربانترند؟ مرد شامی گفت: خداوند متعال مهربانتر است. هشام گفت: مهربانی خداوند با مردم در دین و مذهب چگونه است؟
مرد شامی گفت: این که مردم را به آن تکلیف نموده و حجت و دلیل برای آنچه تکلیف نموده اقامه کرده است.
هشام گفت: آن دلیل و حجت کدام است.
مرد شامی گفت: آن رسول خدا بود که خداوند متعال برای مردم فرستاد.
هشام گفت: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از میان رفت آن حجت و دلیل چه کسی می تواند باشد؟
مرد شامی گفت: بعد از آن کتاب خدا و سنت رسول است.
هشام گفت: آیا کتاب و سنت در مسائلی که در آن اختلاف واقع شود برای ما نفع می بخشد و رفع اختلاف می نماید و موجب وحدت و اتفاق نظر می شود؟
مرد شامی گفت: بلی
هشام گفت: پس چرا میان ما و تو اختلاف است و تو از شام آمده ای که با ما بحث کنی و تصور تو این است که نظر تو در دین کفایت می کند و حال آن که اقرار کردی به این که رأی هر کسی تفاوت دارد وقتی سخن هشام به اینجا رسید شامی به فکر فرو رفت و مدتی ساکت بود. سپس امام جعفرصادق علیه السلام به او فرمود: چرا حرف نمی زنی؟
مرد شامی گفت: اگر بگویم بین ما و شما اختلاف نیست مکابره کرده ام و اگر بگویم کتاب و سنت رفع اختلاف می کند؛ چگونه می توانم آن را بگویم در حالی که چنین اختلافی در میان است و لیکن مرا با او معاوضه است و مانند آن چه او گفت می توانم بگویم.
حضرت فرمود: بگو او در نمی ماند و جوابش آماده است.
سپس مرد شامی دلیل هشام را رد کرد و گفت: خداوند به مردم مهربانتر است یا مردم نسبت به خود مهربانترند؟
هشام گفت: خداوند متعال
مرد شامی گفت: آیا خداوند متعال برای مردم دلیلی که مورد اتفاق آنها باشد و بین آنها رفع اختلاف کند و حق را از باطل جدا کند قرار داده است یا خیر؟
هشام گفت: بلی
مرد شامی گفت: آن کدام است؟
هشام گفت: در ابتدا شریعت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و بعد غیر آن
مرد شامی گفت: غیر آن کدام است؟
هشام گفت: در غیر این زمان یا در همین زمان؟
مرد شامی گفت: در همین زمان
هشام اشاره به امام جعفرصادق علیه السلام نمود و گفت: این امام که نشسته است و به ما از آسمان و زمین خبر می دهد و از هر چه که سؤال کنی و هر چه می خواهی به علمی که از پدر و جدش تا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ارث برده است.
مرد شامی گفت: این معنا چگونه ثابت خواهد شد؟
هشام گفت: بدین طریق که هر چه سؤال به ذهن تو می آید از او بپرسی.
مرد شامی گفت: دیگر عذری باقی نمی ماند و بر من لازم است که سؤال کنم.
امام صادق علیه السلام فرمود: من زحمت سؤال کردن را از دوش تو
بر می دارم و به تو خبر می دهم از راه و سفر و سیر تو و فرمود: تو فلان روز از خانه ات بیرون آمدی و در مسیر در هر منزل فلان دیدی و فلان گفتی و فلان چیز خوردی و فلان وقت حرکت کردی و هر کدام را که حضرت می فرمود، مرد شامی می گفت: راست گفتی، درست است، به خدا قسم که همین طور بود وقتی این سخنان را از حضرت شنید گفت: هم اکنون مسلمان شدم.
امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: بگو هم اکنون ایمان به خدا آوردم زیرا اسلام قبل از ایمان است و مدار نکاح و میراث و حفظ مال و خون به اسلام است و مدار ثواب و گناه به ایمان است.
مرد شامی گفت: درست فرمودی: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و انک وصی الانبیاء.
یعنی گواهی می دهم نیست خدایی و معبودی جز معبود حقیقی و گواهی می دهم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خداست و گواهی می دهم که تو امام و وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشین او هستی. 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی