سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

مناظره ی هشام و عمرو بن عبید معتزلی

مناظرات

امام صادق علیه السلام به هشام بن حکم که تازه جوانی بود و در محضر آن بزرگوار نشسته بود، فرمود: ای هشام! مباحثه ی خود با عمرو بن عبید را برای من نقل کن.
هشام: ابهت و عظمت شما مانع این می شود که بتوانم در حضور شما سخن بگویم و شرم دارم از اینکه آن را بازگو کنم.
امام: هرگاه به شما امر کردم، انجام دهید.

هشام می گوید: از مجلسی که عمرو بن عبید معتزلی در مسجد بصره تشکیل می داد، باخبر شدم و بسیار بر من گران آمد که چرا باید این گونه مجالس تشکیل شود. به همین جهت روانه ی بصره شدم. روز جمعه به مسجد رفتم، دیدم گروه زیادی اجتماع کرده اند و عمرو بن عبید در حالی که جامه ی پشمینه ی سیاهی به کمر بسته و عبایی بر دوش انداخته، در میان آنان نشسته است و به سؤال هایشان پاسخ می گوید. من رفتم و در گوشه ای نشستم.
سپس گفتم: اجازه می دهی سؤالی مطرح کنم؟
عمرو: آری.
- تو چشم داری؟
- فرزند، این چه سؤالی است؟ چیزی را که می بینی، چرا سؤال می کنی؟
- سؤال من این گونه است.
- بپرس، گر چه سؤالت احمقانه است.
- بنابراین جواب همان سؤال را بفرمایید.
- دیگر بار سؤال کن!
- چشم داری؟
- آری.
- با چشم چه کار می کنی؟
- رنگ ها و اشخاص را می بینم.
- بینی داری؟
- آری.
- با آن چه می کنی؟
- بوییدنی ها را می بویم.
- دهان داری؟
- آری.
- با آن چه می کنی؟
- مزه ها را می چشم.
- گوش داری؟
- آری.
- با آن چه می کنی؟
- صداها را می شنوم.
- دل داری؟
- آری.
- با آن چه می کنی؟
- آنچه را بر اعضا و حواس من در آید، تشخیص می دهم.
- مگر با وجود این همه اعضا انسان از دل بی نیاز نمی شود؟
- نه.
- چگونه از دل بی نیاز نیستی با این که اعضا صحیح و سالمند؟
- فرزندم، هرگاه اعضای بدن در چیزی که ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود، تردید کنند، آن را به دل ارجاع می دهند تا تردید وی برطرف شود و یقین حاصل کند.
- پس خدا دل را برای رفع تردید اعضا گذاشته است؟
- آری.
- بنابراین دل لازم است و اگر نباشد، یقین، برای اعضای بدن یقین پیدا نخواهد شد؟
- آری.
- ای ابامروان! (کنیه ی عمرو است)، خدای تبارک و تعالی که اعضای تو را بدون امامی که صحیح را تشخیص دهد و تردید را به صورت یقین در آورد، وانگذاشته است، آیا می شود این همه مخلوق را در سرگردانی و اختلاف واگذارد و برای آنان، امامی را که هنگام تحیر و بلا تکلیفی خود به او ارجاع کنند، قرار ندهد؟ در صورتی که برای اعضای تو امامی قرار داده است که تردید خود را به او ارجاع می دهی تا آن را برطرف کند.
عمرو ساکت شد و به من جوابی نداد. سپس متوجه من شد و گفت: تو هشام بن حکم هستی؟
- نه.
- از همنشینان او هستی؟
- نه.
- اهل کجایی؟
- اهل کوفه.
- تو همان هشام هستی.
سپس مرا در آغوش گرفت و به جای خود نشانید و خودش از آنجا برخاست و تا موقعی که آنجا بودم، سخن نگفت. 
پس از این که سخن هشام تمام شد، امام صادق علیه السلام خندید و فرمود: این
روش بحث را چه کسی به تو آموخت؟
هشام عرض کرد: آنچه را از شما شنیده بودم، تنظیم کرده و گفتم.
فرمود: به خدا سوگند، این مطالب در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. [1] .
هشام بن حکم، فقیه متکلم و اهل مناظره و از بزرگان امامیه است [2] و در علم کلام و حکمت الهی و سایر علوم عقلی و نقلی، اعلم اهل قرن دوم هجری بود. [3] .


[1] الکافی، ج 1، ص 171 - 169؛ اختیار معرفة الرجال، ص 271. 
[2] الأعلام، زرکلی، ج 8، ص 85. 
[3] المراجعات، ص 300. 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی