جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۳۶ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه مذهبی دارالصادقیون

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،. اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ .
هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.
در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی پایگاه مذهبی دارالصادقیون را در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیهالسلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم.امیدواریم که شما خوانندگان عزیز با نظرات سازنده خود محبین صادق الائمه علیه السلام را ، در راستای عمل به وظیفه یاری نمایید. این پایگاه در راستای جنگ نرم و تبلیغات حرکت کاروان صادقیه در رفسنجان راه اندازی شده است وبیشتر مطالب آن در خصوص توسل وعشق به اهل بیت و احیای اندیشه های والای اسلام ناب محمدی و تکریم مقام عالی ارباب امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشد.
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق
احمدتقی نژاد

بایگانی

پربحث ترين ها

محبوب ترين ها

پيوندها

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

حجاب کرامتی شگفت انگیز از عنایت امامزاده سیدجلال الدین اشرف

امامزاده سیدجلال الدین اشرف

حجاب کرامتی شگفت انگیز از عنایت امامزاده سیدجلال الدین اشرف

  کرامتی شگفت انگیز  از  عنایات امامزاده سیدجلال الدین اشرف از زبان آقای حاج علیمحمد صاحب الزمانی دبیر بازنشسته 72ساله آموزش پرورش شهرستان رفسنجان متولی و خادم مسجد و حسینیه ابوالفضل العباس علیه السلام ( دارالشفای ابوالفضل العباس شهرک فرهنگیان رفسنجان در صحن امامزاده سیدجلال الدین اشرف برایش رخ داده است : 

به گزارش پایگاه  حفظ حیا و عفت مادر ارجمند  بی بی ام فروه سلام الله علیها متولی دارالشفای ابوالفضل العباس شهرک فرهنگیان رفسنجان حاج علیمحمد صاحب الزمانی در مصاحبه با پایگاه  حفظ حیا و عفت مادر ارجمند  بی بی ام فروه سلام الله علیها گفتند: در اولین سال ازدواجمان سال 1355 شمسی به اتفاق خانواده همسر و جمعی از دوستان  برای اولین بار  جهت زیارت به سمت امامزاده سلطان سیدجلال الدین اشرف شرفیاب شدیم. در مسیر جاده از سه راه ورودی شمس آباد نوق  تا سمت امامزاده سیدجلال الدین اشرف  جاده ای خاکی و ماسه بادی وجود داشت. قسمتی از جاده خاکی از آخر روستای شمس آباد  به سمت امامزاده  تپه ای از ماسه بادی را فرا گرفته بود. که اکثرا با پای پیاده یا با ماشین چیپ یا تراکتور  تردد میکردند .  و اطراف امامزاده تپه های ماسه بادی فروانی وجود داشت.   بعد از طی نمودن تپه  های ماسه بادی  ساختمان امامزاده مشخص گردید. وقتی به امامزاده رسیدیم محوطه  امامزاده با دیوارهای از جنس گل که به آن چینه می گفتند حصار کشی شده بود. ساختمان شامل یک گنبد کوچک و یک مسجد و  چند تا اتاق  کوچک بود  که وسط صحن چاه آب بود . بر اثر نداشتن پوشش گیاهی اطراف دیوارها را ماسه بادی فرا گرفته بود حتی به داخل صحن و اتاقها سرایت کرده بود.  ضریح  امامزاده چوبی و یک سنگ سفیدی  بنام سنگ حاجت میگفتند که بر روی میزی گذاشته بودند. اگرکسی حاجتی داشته نیت میکرد اگر  امکان براورده شدن حاجتش را بود  شخص حاجتمند می توانست سنگ را بلند کند و اگر ادای حاجت به صلاحش نبود قادر به بلند کردن سنگ ازجا نبود ولو آن شخص  پهلوان و قوی باشد. پیرمردی با اخلاص  به نام آقاملا محمد قرآن خوان از اهالی شمس آباد در مسجد و صحن امامزاده  با صدای دلنشینش  مشغول  قرائت قرآن بود.سالها  صوت دلنشینش در گوشم نجوا میکند.
 به دوستان گفتیم بیاید امروز  مسجد را تمیز کنیم و صحن امامزاده را از ماسه بادی پاک کنیم . همگی بسیج شدیم  اتاقها  و مسجد و حرم امامزاده را تمیز کردیم صحن را جاروب و آب پاشی نمودیم و تمام ظرفها و دیگها را شستیم. و بعد از اقامه نماز به اتفاق  آقاملامحمد نهار را  صرف نمودیم.  بعد از صرف نهار  ماشین پیکانی که حامل سه مرد و یک زن بی حجاب  که به قصد گردشگری و تفریح در تپه های ماسه بادی آمده بودند کنار امامزاده توقف کرد.  وقتی زن بی حجاب میخواست داخل صحن شود.  آقاملامحمد قرآن خوان به آن زن گفت :خانم با چادر داخل  حرم بروید .  بدون چادر حق نداری بروید  اگر بروید  از این امامزاده نمی توانید خارج شوید. او نه تنها قبول نکرد  حتی سخنان آقا ملا محمد  را به تمسخر گرفت. 
آن زن  بدون اینکه چادر و رو سری را سر کند  داخل حرم شد  و با حالت تمسخر سر خود را تکان میداد.
موقع رفتن خانم  آقاملا محمد به خانم گفت: از آقا معذرت بخواه اگر  معذرت نخواهی  امروز نمی توانی از اینجا حرکت نمایی. آن زن و سه مرد  قهقه کنان به ملا میخندیدند  ملا محمد گفتند  اگر میخواهید بخندید  خنده کنید ولی به گرفتاریهای که برایتان پیش میآید  هم باید خنده کرد.   وقتی کنار ماشین رسیدند و قصد حرکت داشتند ماشین پنچر گردید.   آقاملامحمد گفت تا از آقا معذرت خواهی  نکنی  از اینجا قادر به حرکت نخواهی بود  آن زن قبول نکرد و گفت: من به حجاب و زیارت و این چیزها  معتقد نیستم ما برای تفریح آمدیم نه زیارت. آنها لاستیک ماشینشان را عوض کردند و قصد  حرکت داشتند که  لاستیک دیگرش پنجر شد. دو نفر آن  از آنها لاستیک را برداشتند  پیاده رفتند و در روستاهای اطراف  پنچر گیری کردند و برگشتند  و چرخ را عوض کردند ماشین گیر افتاد . هر کار کردند نتوانست یک متر حرکت کنند . از من خواستند که با جیپ کمکشان کنم و ماشینشان را بکشم آ ملا محمد به من گفت  کمک شما فایده  ای برایشان ندارد. من قصد امتحان داشتم   ماشین را روشن کردم  با طناب میخواستم بکشم  طنابها پاره شد. خانم گفت  بیایی با کمک همدیگر ماشین را هل دهید ناگهان ماشین خاموش گردید هرچه اسارت زدند  فایده نداشت. من به خانم گفتم  بیا چادر بپوش و به زیارت برو و از آقا معذرت بخواه او قبول نکرد. من شرط کردم  و گفتم خانم بیا به حرف من گوش کن  تو برو چادر سرت کن و به زیارت آقا برو . اگر  ماشین روشن شد و رفتی  به عهدت پایدار باش و حجاب را رعایت کن و اگر ماشینتان روشن نشد من ماشین چیپ رابه شما می بخشم.  او چاره ای ندید و قبول کرد  و چادری از ما قرض گرفت  و  داخل حرم شد و توبه نمود  من هم دعا کردم که آقا سیدجلال الدین  او را هدایت نماید. در هنگام برگشت  آ قاملا محمد گفت بروید سوار ماشین شوید و به عهدتان هم پایبند باشید  با چشم خودم دیدم وقتی که آنها سوار ماشین شدند با اولین اسارت ماشین  روشن و آنهاحرکت کردند بدون اینکه گیر بیافتد به حرکت خود ادامه دادند  و آن زن گفت  به احترام آقا برای همیشه حجابم را رعایت میکنم. و با پارچه موهای خود را پوشاند.



برگرفته از : umfarwah.ir

برچسب ها حجاب زن بی حجاب

نظرات (۸)

  1.  والله این حقیقت دارد چون حاجی صاحب الزمانی گفته به خداقسم ایشان رجبعلی خیاط شهر ماهستند.
  2. خداوند روح ملامحمد حسینی شاد و یادشان همیشه گرامی باد  ای کاش مردم شمس آباد نامی از این خادم به قرآن  در مجالس میبردند  به خدا از بی انصافی است که نام این عبد صالح جایی برده نشود.
  3.  اگر هنگامی که زنان به حرم میروند  باید چادر بپوشند  بی دلیل نیست. متاسفانه زنان امروز بر همه محرم هستن الا امامزاده ها. ای کاش زنان ارزش خود رامیدانستن  و  محبت کاذب گدایی نمیکردند. 
  4. خدا در هر دو  دنیا خیرتان بدهد که  با این حکایت  حجاب را به خانمها یاد می دهید. من همیشه چادریم  خوب شد که گفتید تا نشان دوستانی که مرا مسخره و عقب مانده میدانستند نشانشان بدهم 
  5.  ای کاش تمام خانمها این کرامت را میخواندند یا این حکایت نوشته و در تابلوی امامزاده  یا در روزنامه بگذارند تا هیچ زنی بدون چادر  جرات نگند بیا امامزاده .
    بر شکاک این داستان لعنت 
  6. سلام به همه کسانی اعتقاد به خدا و اخرت دارند. عزیزان بنده یک همسر دارم و خیلی هم ازش نا راضیم  چون حجاب ندارد. چادر سرش نمیکند. و آرایش میکند و سرکار میرود . من با کارکردنش مخالفم.  فقط مهریه او سنگین است . من به چشم خود ندیدم  با کسی در ارتباط است چندین مرتبه با همکاران مرد  در داخل خانه ام بدون اینکه کسی باشد  دیده ام.  شبها دیر خانه می آید . میگوید اضافه کاری داشته  .فقط هر وقت دیر از سر کار می آید  به من میگوید با من رابطه برقرار میکند  و هر وقت من میخواهم  به خواسته من عمل نمی کند،اما عزیزان معتقدم  زن بی حجاب مال خودمان نیسته. زنم اولش حجابش بد نبود  وقتی خواهرش عروس شد شوهرش او را وادار میکند که مد بزند و آرایش کند. چون وضع مالیش خوب است  زنم هم تحت تاثیر خواهرش قرار گرفته . البته خواهر خانم  آدم پاکی نیسته. چندین بار   قبل از ازدواجش وقتی به منزل ما آمده که خانمم سر کار بوده از من خواست عمل منافی عفت انجام دهم گفتم  اگر من با تو رابطه داشتن باشم  ازدواجمان باطل است. اصالتا اینه خانواده پاکی نیستن.  حتی مادر خانمم با مرد همسایه در ارتباطند.  من دو تا دختر دارم  میترسم  دخترانم از دستم برود لطفا نظر مرا تایید کنید تا دوستان بدانند یک خانواده بی حجاب چندین نسل را نابود میکند. از نظر دهندگان میخواهم که با نظرات خود مرا یاری نمایند متشکرم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی